علي و فاطمه عليهماالسلام هيچ گاه در نامگذاري فرزندان خود از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پيشي [ صفحه 87] نمي‏گرفتند. نام بزرگوار «زينب» را نيز رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بر اين بانوي بزرگ گذاشت. آري، در نامگذاري، فاطمه‏ي زهرا عليهاالسلام از علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام سبقت نمي‏گيرد و علي عليه‏السلام هم از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم جلو نمي‏افتد. رسول خدا نيز چشم به آسمان و گفته‏ي حق دارد. اسم مبارک زينب عليهاالسلام را جبرئيل امين از طرف خداي بزرگ آورد. از دو دختر حضرت عليهاالسلام، يکي را زينب کبري و ديگري را زينب صغري ناميده‏اند، نيز او را به ام‏الحسن مکني فرمود (در بعضي روايات دارد که او را کلثوم هم گفته‏اند). و حضرت را ملقب به عقيله کرده‏اند: عقيلة بني‏هاشم و عقيلة الطالبيين. عقيله، آن زن کريمه را گويند که در بين فاميل بسيار عزيز و در خاندان خود ارجمند باشد. زينب عليهاالسلام با القاب موثقه، عارفه، عالمه‏ي غير معلمه، فاضله، کامله، عابده‏ي آل علي و غيره معروف است، و محدثه هم گفته شده است، چنانکه وي را بطله‏ي کربلا يعني قهرمان کربلا نيز ناميده‏اند. امام سجاد عليه‏السلام درباره‏اش فرموده است: «أنت بحمد الله عالمة غير معلمة و فهيمة غير مفهمة». نگارنده گويد: در ايام بمباران قم توسط صدام جنايتکار، چندي به مسجد مقدس جمکران قم (که به نام ولي الله اعظم، حضرت حجة بن الحسن العسکري، امام زمان، عجل الله تعالي فرجه الشريف بنا شده است) پناهنده شده بودم. روزي از آن مکان شريف براي زيارت حرم حضرت فاطمه‏ي معصومه عليهاالسلام کريمه‏ي اهل بيت عليهم‏السلام به قم آمده و سپس به محضر مبارک آيت الله العظمي سيد شهاب‏الدين نجفي مرعشي «قدس سره» رسيدم. از هر دري سخن به ميان آمد تا اينکه حضرت آيت الله مرعشي فرمودند: وقتي که حضرت فاطمه‏ي زهرا عليهاالسلام قنداقه‏ي حضرت زينب عليهاالسلام را به محضر رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم برد؛ اين نوزاد عزيز فاطمه عليهاالسلام چشم مبارک را براي هيچ کدام از اهل بيت عليهم‏السلام باز نکرد. و تنها وقتي قنداقه در بغل امام عظيم حسين بن علي عليه‏السلام قرار گرفت چشم مبارک را گشود! و افزودند: در مجلس يزيد - عليه اللعنة و العذاب - نيز سر مبارک آقا از فراز نيزه به تمام اسرا نگاه کرد، ولي وقتي که مقابل حضرت زينب کبري عليهاالسلام رسيد، چشمها را روي هم گذاشت و از گوشه‏هاي چشم مبارکش اشک جاري شد. گويي مي‏خواست فرموده [ صفحه 88] باشد که: خواهر عزيز، از اينکه اين همه محبت به يتيمانم کرده‏ايد، ممنون شما هستم؛ و بيش از اين مرا خجل مکن.