جناب مستطاب حجةالاسلام والمسلمين آقاي حاج سيد محمد آل طه، از خطباي نامي و افتخار حوزه‏ي علميه و شهر مذهبي قم، به نقل از حجةالاسلام والمسلمين آيةالله آقاي شيخ نصرت‏الله ميانجي «قدس سره» حکايتي را براي نويسنده‏ي کتاب نقل فرمودند که ذيلا مي‏خوانيد. مرحوم ميانجي گفتند: 37. يکي از سالها براي تبليغ دين مقدس نبوي صلي الله عليه و آله و سلم به آذربايجان رفته بودم. بعد از انجام وظيفه، عازم شهر مقدس قم بودم که شخصي آمد و يک جاجيم دست بافت محل را به عنوان اينکه نذر حضرت ابوالفضل عليه‏السلام است، به من داد. جاجيم را با خود به قم آوردم. سپس به محضر مبارک مرحوم آيت‏الله العظمي سيد محمد حجت کوه‏کمري «قدس سره» متوفاي جمادي‏الاول سال 1372 ق، مطابق 29 ديماه، 1331 شمسي هجري رفته و گفتم: آقا، جاجيمي را که نذر حضرت ابوالفضل عليه‏السلام کرده‏اند، از آذربايجان به قم آورده‏ام، اينک چه بايد بکنم؟ فرمودند: آن را به نيت حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام به فقيري بده تا استفاده کند. من فکر کردم اين جاجيم چيز نفيسي است، حيف است آن را از دست بدهم. لذا آن را قيمت کرده و مبلغي را برابر قيمت آن را به فقير دادم و جاجيم را خودم برداشتم. بعد از مدتي، شب در عالم رؤيا ديدم که من به صورت گاو درآمده‏ام و مرا به خيش بسته‏اند زمين را شخم مي‏زنم و آن کسي که مرا مي‏راند چوبي در دست دارد که معمولا گاورانان به دست مي‏گيرند و سر آن ميخي هم مي‏زنند. باري شخص مزبور، مرا با آن وسيله مي‏راند تا خيشي که به من متصل بود زمين را بشکافد! به کسي که مرا مي‏راند گفتم: آخر من چه گناهي کرده‏ام که بايد اين جور در عذاب سخت گرفتار باشم، و اين کار تا کي ادامه خواهد داشت؟ وي گفت: تا اين زمين را تماما بشکافي! به او التماس کردم که براي تخلص من چاره‏اي نمايد تا از گرفتاري نجات پيدا کنم. شخصي که آن طرف زمين تشريف داشت، به من گفت: تکليف شما را بايد آن شخصي که در مقابل ما قرار دارد روشن کند. وقتي به خدمت آن بزرگوار رسيدم عرض کردم: اين بدبختي تا کي ادامه خواهد [ صفحه 599] داشت؟ در جواب فرمود: جاجيمي را که مربوط به ما بود و مسئله‏اش را هم پرسيده بودي، چرا براي خودت برداشتي؟! در اين گير و دار بودم که از خواب بيدار شدم و ديدم غرق در عرق مي‏باشم. جاجيم را بردم و به فقير دادم. پول من هم از بين رفت! آري اين است نتيجه و فرجام خوردن مال غير، بدون رضايت و اجازه‏ي صاحب مال. خداوند ان شاء الله تعالي به همه‏ي ما چشم بينا و دلي آگاه عنايت فرمايد که در يوم الحسرة گرفتار نباشيم. [ صفحه 615]