واعظ و خطيب توانا، حجةالاسلام والمسلمين آقاي حاج شيخ علي آسودهي يزدي، از فضلاي حوزهي علميهي قم، اظهار داشتند که در ماه مبارک رمضان 1410 ق از آقاي حاج سيد سليمان موسوي (اوحدي شعار) در مدرسهي مرحوم آقاي گلپايگاني در شهر گلپايگان شنيدند که ميفرمود:
20. يکي از وعاظ از شيخ عبدالله تهراني نقل کرد که گفت: من يک سال در اثر عارضهاي نتوانستم در تهران منبر بروم و به يکي از شهرستانها رفتم. نزديک اقامتگاه من، تکيهاي قرار داشت و من به صورت ناشناس به آنجا ميرفتم. روزي از مجلس
[ صفحه 551]
بيرون آمدم، جواني مرا صدا زد و گفت: آقا شيخ، صبر کن! ايستادم. گفت: بياييد يک روضهي حضرت عباس عليهالسلام برايم بخوانيد. با او رفتم تا به در خانهاي رسيديم. درب را باز نمود و وارد خانه شديم. دوباره درب را بسته و مرا به يک اطاق راهنمايي نمود و دو متکا روي هم گذاشت و از من درخواست روضه نمود. من هم شروع به خواندن کردم. پس از اتمام روضه پاکتي به من داد و من بيرون آمدم. سپس ملاحظه کردم، ديدم مبلغ هزار تومان پول است. چون آن ايام آن قدر پول به منبري نميدادند، احتمال دادم اشتباه کرده باشد. برگشتم و درب خانه را زدم. پرسيد: چه کسي در ميزند؟
گفتم: روضهخوان هستم. درب را باز کرد. گفتم: پاکت را اشتباهي ندادهايد؟ گفت: نه، اين روضه خواندن قضيهاي دارد و آنگاه ماجرا را چنين شرح داد:
من يک نفر نصراني هستم و شغلم رانندگي است. روزي در گردنهي اسدآباد همدان، ماشينم نقص فني پيدا کرد و از جاده منحرف شد. راه چاره مسدود بود. از زندگي مأيوس شدم، و چون در قهوهخانهها بعضي از اوقات از رانندههاي مسلمان شنيده بودم که در گرفتاريها به حضرت ابوالفضل عليهالسلام متوسل ميشوند، من نيز نذر کردم که اگر از اين خطر نجات يابم از عوائد ماشين بدهم به نام آن حضرت روضه بخوانند. اين پول را که ديديد، سهم حضرت ابوالفضل عليهالسلام از درآمد يک سالهي من است و تعلق به شما دارد.
|