حجةالاسلام والمسلمين آيةالله آقاي حاج سيد عباس کاشاني براي مؤلف کتاب حاضر نقل کردند: 16. وقتي که ضريح حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام را از اصفهان به کربلاي امام حسين عليه‏السلام مي‏آوردند، ما دوازده نفر بوديم که از طرف مرحوم آيةالله العظمي آقاي حکيم «قدس سره» (متوفي 1390 ق) به منظور استقبال از ضريح، از عراق به کرمانشاه [ صفحه 546] ايران آمديم و در خور ذکر است که، دولت وقت آن زمان هم، هيئتي را جهت بدرقه از تهران تا کرمانشاه همراه ضريح فرستاده بود. در طول راه نيز ضريح مطهر از هر شهري عبور مي‏کرد مردم آنجا مغازه‏ها را بسته به استقبال مي‏آمدند و قرباني‏ها مي‏کردند. هيئتهاي عزاداري براي زنجيرزني و سينه‏زني مانند پروانه دور ضريح جمع مي‏شدند و اشک مي‏ريختند... و اين ماجرا ادامه داشت تا به شهر بعقوبه رسيديم. در بعقوبه، بخشي از مردم سني هستند و بخشي نيز از شيعيان علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام مي‏باشند. آنجا هم استقبال عجيبي شد. حدود نيمه‏ي شب بود، بنا شد تمام افرادي که همراه ضريح هستند تقريبا 2 يا 3 ساعتي در بعقوبه بيتوته نمايند. مردم بعقوبه از همراهان ضريح مقدس پذيرايي شاياني نمودند و شخصي به نام حاج مراد، که منزل بزرگي داشت، عده‏اي از ما را مهمان خويش کرد. او گفت: کار ساختمان اين منزل در دو ماه قبل به اتمام رسيد. چون باخبر شدم ضريح مقدس حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام را از ايران به عراق مي‏آورند، خواستم براي تيمن و تبرک، حاملين و همراهان ضريح مقدس را بياورم تا اين خانه افتتاح بشود. سپس افزود: - من با اينکه سني هستم، افتخار مي‏کنم که شما آقايان منزل مرا مزين و مشرف نموده‏ايد و خانه‏ي من به نام باعظمت حضرت عباس عليه‏السلام مشرف گرديد. صبح که شد از بعقوبه حرکت کرديم. استقبال مردم در طول راه از بعقوبه تا بغداد را نمي‏توانم وصف کنم و زبانم عاجز است (علم الله و کفي). علاوه بر شيعيان، سني‏ها، مسيحي‏ها و حتي يهودي‏ها را ديدم که از ضريح مقدس استقبالي باشکوه مي‏کردند و به راستي که چنين استقبالي حتي در پيشواز يا تشييع اعاظم و بزرگان نيز کم صورت گرفته است. شخصي از اهل بغداد به من گفت که چيز عجيبي مشاهده کردم: زني مسيحي در همسايگي ما بود که فرزند مريضش را دکترها جواب کرده بودند. وي، روزي که ضريح مقدس از بغداد عبور مي‏کرد، فرزند خود را به ماشين‏هايي که حامل ضريح مطهر بود نزديک کرده و دست خود را به بدنه ضريح مي‏ماليد و به بدن و صورت بچه‏ي مريض [ صفحه 547] مي‏کشيد. پس از چند روز، که پدر آن بچه را ديدم، گفت: فرزند ما به برکت آن ضريح مقدس شفا يافت و اکنون ما خانواده مي‏خواهيم به کربلاي معلي شرفياب شده و از نزديک قبر مطهر را زيارت کنيم و از حضرتش تقدير و تشکر نماييم. جناب کاشاني افزودند: اين جانب، خدا را شاهد مي‏گيرم مدت پنجاه سال، که خاطرات آن را خوب به ياد دارم، در کربلا بودم و در اين مدت آن قدر خوارق عادت و کرامات شگفت از آن قبر مطهر مشاهده کرده‏ام که اگر همه‏ي آنها را بخواهم ذکر کنم چند مجلد خواهد شد. در اينجا توجه شما را به پاره‏اي از اشعاري که محبين اهل‏بيت عليهم‏السلام در باب ضريح حضرت ابوالفضل عليه‏السلام (ساخته شده در اصفهان، به دستور مرحوم آيةالله حکيم) سروده‏اند جلب مي‏کنيم: