حال که سخن از تعلق خاطر و ادب‏ورزي برخي از غيرمسلمين به ساحت پيشوايان مذهبي شيعه به ميان رفت، ذکر اين داستان نيز خالي از لطف و عبرت نيست. شنيدم (و نام گوينده در ذهنم نيست) که در يکي از محلات تهران، سابقا يک ارمني وجود داشت که در ايام محرم، يک روز را به عنوان طفل شش ماهه‏ي اباعبدالله الحسين عليه‏السلام روضه مي‏گرفت (حال يا مستقلا و در منزل خويش، و يا به صورت تقبل مخارج هيئت عزاداري محل در يکي از روزهاي ماه محرم - ترديد از من است) و سفارش مي‏کرد که مخصوصا روضه‏ي حضرت علي‏اصغر عليه‏السلام را بخوانند! به او گفته شد که تو شخصي ارمني و غيرمسلمان هستي و مسائلي همچون عزاداري ايام محرم و گريه بر امام حسين عليه‏السلام و لعن و نفرين بر يزيد و اتباع وي، امري صرفا اسلامي و مربوط به اعتقاد شيعيان است؛ به چه مناسبت، سالي يک روز مجلس روضه‏خواني به پا مي‏کني، و آن هم روضه‏ي علي‏اصغر امام حسين عليه‏السلام؟! در پاسخ گفته بود: درست است، من يک ارمني هستم و قاعدة مرا با آنچه که صرفا جنبه‏ي اسلامي و شيعي دارد کاري نيست. من چون اصل رسالت پيامبر اسلام را قبول ندارم، طبعا نسبت به جانشينان يا مدعيان جانشيني وي نيز بي‏تفاوت بوده و در [ صفحه 530] نتيجه، در دعواي ميان امام حسين و يزيد، که بر سر جانشيني پيامبر اسلام با هم نزاع داشته‏اند، تعصبي بر له يا عليه هيچکدام از طرفين دعوا ندارم. يزيد، به حق يا به ناحق، خود را خليفه‏ي مسلمين مي‏شمرده و قدرت را هم در دست داشته و در اين راه، از تعقيب و دستگيري و حتي قتل مخالفين خويش ابا نداشته است. امام حسين عليه‏السلام نيز از مخالفين سرسخت او بوده و تن به قبول حاکميت او نداده و کارش نهاية به کشته شدن انجاميده است. اين حادثه، براي من که - همچون شيعيان - معتقد به امامت فرزند زهرا عليهاالسلام نيستم، دليل محکوميت يزيد نيست و چه بسا امام حسين هم اگر پيروز مي‏شد برخي از مخالفين خويش را به جوخه‏ي اعدام مي‏سپرد. آري من با درگيري اين دو تن کاري ندارم، اما سخن اينجا است که مي‏بينم در آن کشاکش، سرداران و سپاهيان يزيد، حتي از آب دادن به طفل شش ماهه‏اي چون علي‏اصغر نيز - که در آغوش پدر، از شدت تشنگي پر پر مي‏زد - دريغ کرده‏اند. در حاليکه کودکي در اين سن و سال، به هيچ وجه در نزاع طرفين وارد نبوده و به شهادت همه‏ي اديان و عقلاي عالم، کوچک‏ترين تقصيري نداشته است؛ مي‏توانستند او را سيراب کنند ولي پدرش را بکشند. از اينکه مي‏بينيم سپاه يزيد، به فرمان وي، حتي به طفل شيرخواره نيز رحم نکرده و او را با سنگدلي تمام به قتل رسانيده‏اند مي‏فهميم که جنگ يزيد و سرداران و سپاهيان او با امام حسين عليه‏السلام و ياران وي، جنگي مذهبي و اعتقادي و به اصطلاح براي دفاع از دين اسلام و اين حرفها نبوده است و آنها، اساسا و اصولا، با انسان و انسانيت و با هر گونه عاطفه و احساس بشري جنگ داشته‏اند؛ وحشياني بوده‏اند که مي‏خواسته‏اند انسانيت را نابود کنند و در اينجا است که من هم صرف نظر از هر گونه گرايش ديني و مذهبي خاص، و دست کم به عنوان يک انسان (که علاقمند به خوبيها و متنفر از زشتيها است) خود را در اين کشاکش، دخيل و حاضر و حساس مي‏بينيم و با به راه انداختن مجلس روضه‏خواني براي طفل مظلوم امام حسين عليه‏السلام مي‏خواهم مخالفتم را با اين گروه ضد انسان و ضد عاطفه و مروت بشري، ابراز دارم (پايان کلام شخص ارمني). بدين ترتيب، آيا نمي‏توان استنباط کرد که يکي از رموز گنجانده شدن شهادت طفل شش ماهه‏ي اباعبدالله عليه‏السلام (بر اساس تقدير و مشيت حکيمانه‏ي حق متعال) در برنامه‏ي عاشوراي امام حسين عليه‏السلام، و اقدام حضرت به آوردن شيرخواره به ميدان و طلب آب براي [ صفحه 531] او، دستيابي به همين مقصود، يعني افشاي چهره‏ي ضد انساني يزيد و رسوايي او در برابر تاريخ، بوده است؟