حجةالاسلام والمسلمين آقاي شيخ علي صافي اصفهاني، فرزند مرحوم آيةالله آقاي حاج شيخ حسن اصفهاني رئيس حوزه‏ي علميه‏ي اصفهان، طي نوشته‏اي مرقوم داشته‏اند: کرامتي را که مي‏نويسم مربوط به سيد محمدمهدي حيدري، فرزند حضرت حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد عليرضا حيدري يزدي، عالم وارسته و با نفوذ استان يزد؛ و بنده، که داماد ايشان هستم آن را از زبان ايشان (حاج سيد عليرضا حيدري) و همچنين از زبان مادر عيال خود، که علويه‏اي متقي و دل شکسته مي‏باشد، شنيده‏ام. در نيمه‏ي شعبان، فرزند هفت ماهه‏اي از ايشان متولد مي‏شود که وزنش با لباسهايي که بر تن داشت کمتر از يک کيلوگرم بود. نامش را به ميمنت اين روز خجسته، با نام صاحب الزمان - عجل الله تعالي فرجه الشريف - عجين مي‏کنند. متأسفانه زانوي چپ مهدي، موقعي که متولد شد، کشکک نداشت و در نتيجه برعکس پاهاي سالم به سمت جلو تا مي‏شد. وي را نزد دکترهاي زيادي بردند، چه در ايران و چه در عراق؛ ولي همه گفتند اين کودک، قابل علاج نيست مگر آنکه بزرگ شود و بعد از سن بلوغ کشکک مصنوعي به پايش پيوند زنيم تا شايد به حالت عادي برگردد (آن هم با قيد احتمال). پدر دلسوخته، در يکي از شبهاي جمعه به کربلا مشرف گشته و در [ صفحه 501] حرم حضرت ابوالفضل عليه‏السلام متوسل به باب الحوائج قمر بني‏هاشم عليه‏السلام مي شود و نذر مي‏کند چهل روز زيارت عاشورا بخواند و ثوابش را به محضر حضرت ابوالفضل عليه‏السلام هديه نمايد. آنگاه چهل روز، زيارت عاشورا مي‏خواند ولي بعد از چهل روز مي‏بيند که پاي کودک هيچ فرقي نکرد. مجددا چهل زيارت عاشوراي ديگر را شروع مي‏کند. چند شب که از چهله‏ي دوم مي‏گذرد، مادر کودک در خواب مي‏بيند که خانمي مجلله و نوراني او را بيدار مي‏کند مي‏فرمايد: بلند شو، بچه‏ات خوب شده است! از خواب بيدار مي‏شود به سراغ بچه مي‏رود، مي‏بيند بچه همچون يک دسته‏ي گل خوابيده با پاي سالم دارد دست و پا مي‏زند!