در بعضي اخبار وارد شده که خداوند را مکانهايي است که عبادت کردن در آن مکانها را دوست ميدارد، و وجود امثال اين اماکن از الطاف غيبيهي الهيه است که درماندگان و اشخاص مريض و مظلوم و خائف و نظاير آنها بدانجا پناه ميبرند و حاجت خويش را به وسيلهي يکي از بزرگان از خداوند مسئلت ميکنند، و غالبا نيز با حاجت برآورده شده و عافيت و آسودگي خاطر مراجعت ميکنند. يکي از آنها همين مکاني است که به قدمگاه حضرت عباس عليهالسلام معروف است.
آنچه از قدما و بعض کتب که دربارهي شيراز نوشته شده است به دست آمده اين است که اين زمين، منطقهاي پر گياه و خوش آب و هوا بوده و ملک مرحوم حاج محمداسماعيل زارع، فرزند مرحوم حاج عبدالنبي، محسوب ميشده است و ايل قشقايي هنگام ييلاق و قشلاق در آنجا توقف ميکردهاند. يک سال محمد قليخان ايلخاني (متوفي سال 1283 ق)، که ابنيه و آثار خيريهي او از مسجد و حسينيه و حمام و باغ و غير آنها در شيراز معروف بوده و ياد وي در کتاب «آثار عجم» آمده است، در اين سرزمين توقف ميکند. او جواني داشته که سخت مريض ميشود و مشرف به مرگ ميشود. مادرش چون از حيات او مأيوس ميگردد به گوشهاي خلوت صحرا رفته و با گريه و زاري به حضرت عباس عليهالسلام توسل ميجويد. در بين توسل، از کثرت گريه از حال رفته، و ميشنود که گويندهاي ميگويد: فرزند تو خوب شد! برميخيزد به چادر ميآيد و فرزندش را صحيح و سالم مييابد. شفاي فرزند خويش را از برکت حضرت عباس عليهالسلام دانسته و ماجرا را به عرض پدر وي ميرساند.
محمد قليخان ايلخاني، درصدد خريد زمين از مرحوم حاج محمداسماعيل
[ صفحه 500]
برآمده، مالک آن يک فيمان زمين، که عبارت از 2361 متر باشد، تقديم حضرت عباس عليهالسلام ميکند و ميگويد: من هم در اين کار خير سهيم باشم. امر ميکند همانجا که آن زن متوسل شده بوده، بنايي برپا کنند تا هر کس بخواهد توجهي کند به آنجا برود. لذا به مرور آن محل به قدمگاه حضرت عباس عليهالسلام معروف شده و حاليه، غالبا مردم با نذورات و ذبح گوسفند و اطعام طعام به آنجا ميآيند و روزهاي شنبه جمعيت کثيري در آن مکان جمع ميشوند و غالبا نيز با حوائج برآورده شده مراجعت ميکنند. مسجدي هم در سال 1367 ق در نزديکي آن بنا تأسيس شده است. [1] .
|