آيت‏الله آقاي حاج سيد محمدباقر ابطحي در شب سوم محرم الحرام 1415 ه ق در مدرسه‏ي امام مهدي - عجل الله تعالي فرجه الشريف - که معظم له در قم تأسيس فرموده‏اند، به نگارنده‏ي کتاب اظهار داشتند که در سن 17 يا 18 ماهگي، عنايت حضرت قمر بني‏هاشم عليه‏السلام ايشان را شفا داده است. جناب ابطحي در توضيح اين کرامت فرمودند: در تابستاني که در سن ياد شده بود، عارضه‏ي اطفال که از نظر شبه وبا باشد برايم پيش آمده بود، به نحوي که اطباي آن زمان مثل مرحوم حاج ميرزا ابوالقاسم طبيب از معالجه‏ي بنده مأيوس شدند. در آخر کار مرا به رو به قبله قرار مي‏دهند و مادرم، براي اينکه مرا نبيند، به امامزاده ابراهيم، که جنب منزل ما در محله‏ي دارالبطيخ قرار داشت، رفته و متوسل مي‏شود. حالا، آنجا خوابش مي‏برد يا در منزل، نمي‏دانم. به هر حال در خواب به حضور حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام مشرف مي‏شود. حضرت به وي مي‏فرمايد: شفا داده شد (يا مي‏شود) و ميوه‏ي فرزند شما تا آخر عمر هندوانه است (اتفاقا تا اين ساعت، ميوه‏اي همانند هندوانه به من سازگار و مؤثر نيست!). سپس در پايان فرموده بودند: وليکن براي داداش من حسين (با همين عبارت) در دهه‏ي عاشورا يکي از قطعات لباس او را مشکي قرار بدهيد و به او بپوشانيد. تا مادرم زنده بود، به اجراي اين سفارش مقيد بود و هر ساله در ايام عاشورا به من تذکر مي‏داد که لباس مشکي را در دهه‏ي عاشورا فراموش نکنم. بعد از ايشان نيز من به عنوان وصيت و سفارش هيچ گاه اين عمل را ترک نکرده‏ام. آقاي ابطحي افزودند: حال که سخن بدينجا رسيد، ذکر داستان ديگري که ايضا حاکي از عنايات حضرت ابوالفضل عليه‏السلام مي‏باشد خالي از لطف و مناسبت نيست. مقصود، داستاني است که در عالم خواب براي مرحوم آيت‏الله العظمي بروجردي «قدس سره» واقع شد. چگونگي آنکه: ايشان، پس از اتمام درس در مسجد بالا سر حرم مطهر حضرت معصومه عليهاالسلام (در 38 يا 39 سال قبل از اين تاريخ، که شب سوم محرم الحرام 1415 ه ق مي‏باشد) از بنده سؤالاتي در باب افراد فاميل من نمودند که، آيا در ميان افراد فاميل من فردي با نام مبارک عباس يا ابوالفضل وجود دارد يا نه؟ فراموش نمي‏کنم از جلوي درب [ صفحه 416] موزه‏ي سابق آستانه‏ي مقدسه‏ي حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام، که امروز تبديل شده است به مسجد موزه‏ي بالا سر، مي‏گذشتيم که فرمودند: «پريشب من در خواب حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام را ديدم که سفارش شما را به من فرمودند». دانستم از زمان کسالت من در طفوليت تا آن تاريخ و ان شاء الله در آينده، اجمالا عنايتي از سوي حضرت به من بوده و هست.