آن حضرت در شجاعت ضربالمثل بود. در آن همه جنگها که در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و پس از آن انجام گرفت شرکت کرد ولي هيچ گاه ترس و اضطراب از خود نشان نداد و با اينکه بارها در ضمن حوادثي مانند جنگ احد و جنگ خندق و جنگ خيبر و جنگ حنين، ياران رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و لشگريان اسلام لرزيدند و يا پراکنده شده فرار کردند، وي هرگز به دشمن پشت نکرد و هيچ وقت نشد که کسي از ابطال و مردان جنگي با وي درآويزد جان به سلامت برد. و شگفت آنکه، در عين حال با کمال توانايي هيچ گاه ناتوانان را نميکشت و فراريان را دنبال نميکرد وآب بر روي دشمن نميبست.
از مسلمات تاريخ است که آن حضرت در جنگ خيبر در حملهاي که به قلعهي مزبور نمود، دست به حلقهي در رسانيده با يک تکان درب قلعه را کنده و بدور انداخت! [1] .
و همچنين در روز فتح مکه، که پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم امر به شکستن بتها از جمله بت «هبل» فرمود (هبل بزرگترين بتهاي مکه به شمار رفته و مجسمهي عظيم الجثهاي از سنگ بود که بر بالاي کعبه نصب شده بود) علي عليهالسلام به امر پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم پاي بر دوش آن حضرت گذاشته بالاي کعبه رفت و «هبل» را از جاي خود کند و پايين انداخت [2] .
پيغمبر اکرم - صلي الله عليه و آله در پاسخ به کساني که نزد وي از تندي علي عليهالسلام (در راه اجراي دقيق و بيملاحظهي احکام الهي، و محو قاطع آثار کفر و شرک و نفاق) گلايه ميکردند، فرمود: علي را سرزنش نکنيد، زيرا وي شيفتهي خداست [3] .
شاهد بارز شجاعت مولا عليهالسلام - چنان که اشاره شد - رزم تاريخي آن حضرت با مرحب، قهرمان مشهور يهودي قلعهي خيبر، و گشودن دژ استوار قلعهي مزبور است، که اهميت آن (بويژه در تاريخ يهود) تا آنجاست که زماني که کاروان سراي کربلا را به دستور يزيد از محلات شام عبور ميدادند براي تحريک احساسات مردم بر ضد دختر رشيد اميرالمؤمنين علي عليهالسلام، زينب کبري سلام الله عليها، در محلهي جهودان شام ندا دردادند که اينان، فرزندان فاتح خيبرند! و نيز چهارده قرن بعد از آن تاريخ، زماني که
[ صفحه 34]
ارتش صهيونيزم در جنگ شش روزهي اعراب و اسرائيل (ژوئن 1967) صحراي سينا را اشغال کرد، تلويزيونهاي جهان نشان دادند که نيروهاي اسرائيلي در صحراي مزبور، پاي بر زمين ميکوبند و «يوم بيوم خيبر» ميگويند!
از اين روي بيمناسبت نيست نگاهي به ماجراي فتح خيبر اندازيم. نوشتهاند:
|