3. صاحب قنادي مجلسي اصفهان، دختري داشت که مبتلا به صرع و لغوهي شديد بود. تمام بدن دختر ميلرزيد، به طوري که حتي ديدگان او نيز آرام نداشت. اطباي تهران و اصفهان از معالجهي او عاجز شدند. دختر را براي استشفا به کربلا بردند. روز عرفه بود، بسيار شلوغ و ازدحام جمعيت. با زحمت زياد او را به صحن مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام برده پاي ايوان گذاردند. طولي نکشيد که آن دختر پدر و مادرش را صدا زد، به سويش رفتند، ديدند تمام بدن و سر آرام گرفته و شفا يافته است! زوار که متوجه اين کرامت شدند بنا کردند به هلهله زدن و اطرافش جمع شده و تبرک ميجستند. زوار اصفهاني کمک کردند او را از ميان غوغاي جمعيت نجات داده به منزلگاه اصفهانيها بردند که تحت سرپرستي پدرم، مرحوم آيتالله العظمي ميلاني، تأسيس شده بود. سه روز متوالي جشن گرفتند، از اطراف و اکناف زنهاي زائر و زوار مجاور کربلا براي ديدن او ميآمدند و اشک شوق ميريختند.
|