شيعيان و پيروان اهلبيت عليهمالسلام، همان گونه که در معارف و احکام دين از دستورات و فرمايشات آن بزرگواران تبعيت ميکنند، تمامي آن چيزهايي را هم که به آنها تعلق دارد (از قبيل قبر مطهر، مکان عبادت و محل عبور آنان و امثال آن) مورد احترام و بزرگداشت و تبرک قرار ميدهند، و اين امر را از عوامل متمم ولايت و محبت خود به سرورانشان و لوازم اتباع و تشيع ميدانند.
و اين شيوه، کرداري شايسته و صحيح است، زيرا نقاط مزبور، يا محل دفن آنان است که به زيارتش ميشتابند، يا جاي عبادتشان است که در آن به عبادت حق متعال مشغول ميشوند، يا مکان سرور آنان ميباشد که شيعيان با ديدن آن شاد ميشوند و يا جايگاه حزن و غمشان بوده که پيروانشان در آنجا براي ايشان اندوهگين و اشکبار ميگردند، و اين همان تشيع محض و اقتداي صحيح است.
از اين قبيل است آنچه ما در کربلا مشاهده ميکنيم از مقام دستهاي حضرت ابوالفضل عليهالسلام که از زمان قديم به عنوان مقام دستهاي حضرت ابوالفضل عليهالسلام شناخته شده و در هر عصري شيعيان به زيارت آن دو مقام شتافتهاند و هر نسلي از نسل پيشين فراگرفته است که در اين دو مکان مقدس به پيشگاه آن حضرت عرض ادب نمايند و همين شيوهي پسنديده که «سيرهي مستمره» ناميده ميشود براي اثبات قداست آن دو مکان
[ صفحه 259]
کافي است، وگرنه بسياري از مشاهده مشرفه مورد سؤال قرار ميگيرد. [1] .
مقام دست راست در سمت شمال شرقي دروازهي بغداد، در محلهي باب خان نزديک در شرقي صحن مطهر ابوالفضل عليهالسلام قرار دارد. بر ديوار مقام، ضريحي کوچک نصب است که بر کتيبهي آن، دو بيت به فارسي نگاشته شده است که سرايندهي آن و نيز تاريخ بنا و ضريح در کتيبهي مزبور مشخص نگشته است. آن دو بيت به قرار زير است:
افتاد دست راست خدايا ز پيکرم
بر دامن حسين رسان دست ديگرم
دست چپم بجاست اگر نيست دست راست
اما هزار حيف که يک دست بيصداست
گر مرا افتاد از تن دست راست
شکر حق دارم که دست چپ بجاست
آن که تن را پي کند در راه دوست
تيغ و زوبين، نرگس و ريحان اوست
جمله ميدانيد حيدرزادهام
جان خود در راه جانان دادهام
دست من بالاي دست ماسواست
دست سرباز حسين دست خداست
گر نيفتد از بدن در عشق يار
دست باشد در بدن بهر چه کار؟! [2] .
مقام دست چپ نيز در بازارچهي نزديک درب کوچک صحن، واقع در جنوب شرقي ميباشد که به بازارچهي عباس معروف است. بر ديوار، نردهاي نصب است و بر کاشيهاي آن اشعار زير نگاشته شده که اثر طبع شيخ محمد سراج ميباشد:
سل اذا ما شئت واسمع و اعلم
ثم خذ مني جواب المفهم
ان في هذا المقام انقطعت
يسرة العباس بحر الکرم
هيهنا يا صاح طاحت بعد ما
طاحت اليميني بجنب العلقم
أجر دمع العين و ابکيه أسا
حق أن يبکي بدمع عن دم
اگر ميخواهي از من بپرس و سپس پاسخي قانع کننده را از من دريافت کن: اينجا مکان مقدسي است که در آن دست چپ حضرت عباس عليهالسلام، آن درياي کرم، قطع شده است. آري در اينجا دست چپ او قطع شد، پس از آنکه دست راستش در کنار علقمه از
[ صفحه 260]
تن جدا گرديده بود. اشک ديدگان خويش را بر رخسار جاري ساز و در اين غم گريه کن، که شايسته است به جاي اشک، خون گريه کرد. [3] .
|