بستگان حکيم، فورا خود را به «عدي»، فرزند حاتم طائي، رساندند. عدي از سران شيعهي عراق و از جملهي مريدان و حاميان سرسخت اميرمؤمنان عليهالسلام بود و در جنگ صفين، خود و بستگان و فرزندانش در کنار علي عليهالسلام با معاويه و لشگر شام جنگيده و سه فرزند وي به نامهاي: «طرفه» و «طريف» و «طارف» نيز در آن جنگ به شهادت رسيده بودند.
مختار براي «عدي»، احترام فوقالعادهاي قائل بود و سخنان و توصيههاي او را ميپذيرفت. بستگان «حکيم بن طفيل»، که از طايفهي «عدي» خواستند پيش مختار برود و از او براي «حکيم بن طفيل» طلب عفو کند. آنان به عدي وانمود کردند که وي جرمي مرتکب نشده و در باب وي گزارشات دروغ به مختار دادهاند. عدي گفت: از من کاري ساخته نيست، ولي در عين حال نزد مختار ميروم. شيعيان و مأموران ابنکامل ديدند که عدي به سرعت به طرف دارالاماره ميرود و قصد او توصيه براي نجات حکيم است. آنان ناراحت بودند که مبادا مختار شفاعت عدي را قبول کند و او را رها سازد. ناگفته نماند که مختار قبلا چند نفر از طايفهي طي را، که در شورش ميدان سبيع شرکت داشتند و دستگير شده بودند، به شفاعت عدي آزاد کرده بود. شيعيان و ياران ابنکامل به او گفتند:
«ميترسيم امير وساطت عدي بن حاتم را دربارهي اين خبيث، که گناه او مشخص و معلوم است، بپذيرد، بگذار خودمان کارش را يکسره کنيم».
ابنکامل خود نيز نگران اين مطلب بود، لذا در جواب افرادش به آنان گفت: «او تحويل شما و در اختيار شما است».
|