يک ويژگي در زبان عرب هست و آن اينکه گاهي بر جمله اسميه واژه «کان» را اضافه مي‏نمايد تا به شنونده بفهماند که: آن صفت در شخص چنان استقرار يافته که قابل زوال نيست [1] بلکه تمام وجود آن شخص را گرفته و او غرق در آن صفت شده و آن صفت بيانگر شخصيت دروني او است. براي روشن شدن اين مطلب به اين مثال توجه کنيد: وقتي گفته مي‏شود: «انسان‏هاي مؤمن هدايت شده مي‏باشند.» يعني هدايت شدن در وجود مؤمنان راسخ شده و ثابت است. اما هر گاه ايماني که در قلب آنان رسوخ کرده تمامي هستي قلب آنان را فراگرفته باشد به اندازه‏اي که هيچ چيزي جز ايمان در آن يافت نشود. در حق چنين مؤمني گفته مي‏شود: «او در ايمان فرورفته است» يعني تمام هستي او را در خود گرفته و از غير ايمان به خدا رهايي جسته است. هر گاه، عرب بخواهد از چنين کسي سخن بگويد گاهي از واژه «کان» بهره جسته و مثلا مي‏گويد: «کان سلمان مؤمنا» و گاهي نيز چنين مي‏گويد: «سلمان علي الايمان» و از همين روي خداوند از چنين مؤمناني به (اولئک علي هدي من ربهم) تعبير مي‏کند يعني آنان غرق شده و فرورفته در هدايت پروردگارشان مي‏باشند. [2] . در اينجا راز اينکه امام صادق (صلوات الله عليه) واژه‏ي «کان» را بر سر جمله‏ي اسميه آوردند و [ صفحه 78] فرمودند: «کان عمنا العباس نافذ البصيرة و صلب الايمان» نمايان مي‏شود؛ چرا که گويا آن حضرت مي‏فرمايند: «عموي ما حضرت عباس نه تنها اين ويژگي از صفات ذاتي و شخصيتي اوست، و آن دو براي آن حضرت هميشگي است، بلکه آن چنان در اين دو صفت غرق شده و فرورفته‏اند که به جز از «بصيرة نافذه» در دين، و نيروبخشي به ايمان، فکر ديگري ندارند. و اگر جهاد کردند يا مبتلا به بلا حسن شدند و يا عالي‏ترين مرتبه‏ي شهادت را به دست آوردند، بايد راز آن را در غرق شدن و فرورفتن در «بصيرة نافذه» و «قوت ايمان» جستجو کرد، که با فهم آن دو صفت، رمز اين راز برملا مي‏شود. از اين رو لازم است به شرح و تفسير اين دو فراز پرداخته شود.

[1] شرح رضي، ج 1: 252؛ امامت در قرآن: 55. [2] الأشباه و النظائر، ج 8: 254، براي توضيح بيشتر، رجوع کنيد به: امامت در قرآن، صص 54 و 55.