زبيدي دانشمند زبان شناس عرب ميگويد:
«الجناح من الانسان اليد و يد الانسان: جناحاه و کذا من الطائر»؛ [1] .
[ صفحه 425]
«جناح» انسان، دست او است، و دو دست او را جناحين ميگويند، همان گونه که دو بال پرنده را جناح ميگويند.
با توجه به کلمات محققين و انديشمندان دانشمند، معلوم ميشود، آنچه که در دو طرف يک چيز واقع ميشود، آن را «جناح» ميگويند [2] و از همين روي به دو بال پرنده و دو دست انسان و دو طرف لشکر «جناحين» گفته ميشود.
و نکتهاي که از موارد استعمال و جاهايي که اين واژه به کار رفته استفاده ميشود اين که اين واژه علاوه بر معناي پيشين، در بر دارنده قوت و قدرت هم هست، چرا که پرنده به خاطر قوت و قدرت دو بال به پرواز درميآيد، و انسان به کمک قوت و قدرتي که در دستهايش ميباشد، کارايي دارد، و قدرت و قوت لشکر در حقيقت در دو جناح آن نهفته شده است.
بنابراين «جناح» هر چيزي به حسب همان چيز ميباشد، جناح پرنده، بال او است. جناح انسان دست او است، و جناح لشکر «ميمنه» و «ميسره» آن ميباشد. و از همين جا اين نکتهي ظريف هم به دست ميآيد، که قوت و قدرت فرشتگان که ميتوانند در بهشت و عالم ملکوت به پرواز درآيند به حسب ظرف هستي آنان و عالمي که در آن به پرواز درميآيند ميباشد.
|