با توجه به آن دو فراز، معلوم مي‏شود که حرمت حضرت عباس (سلام الله عليه)، حرمت دين است و حقيقت دين، امام است و با شکسته شدن حرمت آن حضرت، حرمت امام شکسته شد. و همان گونه که معرفت به حرمت امام واجب است، پس معرفت به حضرت اباالفضل و حرمتش واجب و لازم است. [1] بنابراين اگر خواهان سير و سلوک الي الله هستي، بايد بداني که آن ممکن نيست مگر آن که اولين مقصد از سير و سلوک معرفت امام باشد، و معرفت امام ممکن نيست مگر آن که گام در راه معرفت حضرت اباالفضل (سلام الله عليه) بگذاري. تا حضرتش تو را دستگير کند.

[1] کمترين مرتبه‏ي «معرفت» آن است که بدانيم آن حضرت داراي حقي است، و حفظ و رعايت آن بر ما لازم است، ولو اين که به تفصيل ندانيم، همان گونه که حضرت حجة بن الحسن (صلوات الله عليهما) به کامل بن ابراهيم فرمودند: «... سوگند به خدا قومي داخل بهشت مي‏شوند که آنها را «حقييه» مي‏گويند، آن گاه در وصف آنها فرمودند: «قوم من حبهم لعلي يحلفون بحقه و لا يدرون ما حقه و فضله، آنان گروهي هستند که از آن جهت که حضرت علي را دوست دارند، به حق او سوگند مي‏خورند و نمي‏دانند حق و فضل او چيست.» بحارالانوار ج 25: 336.