ابن فارس در معناي «فدا» مي‏گويد: «الفاء و الدال و الحرف المعتل [اي الياء] کلمتان متباينان، فالاولي: أن يجعل شي مکان شي حمي له، و الاخري: شي من الطعام»؛ [1] . «فاء» و «دال» و «ي» دو لفظ از آن تشکيل مي‏شود که در معنا با همديگر تضاد و تفاوت دارند، واژه اول، به معني اين که چيزي جاي چيز ديگري قرار بگيرد به منظور حمايت کردن، و ديگر واژه به معناي اندکي از خوردنيها است. ابن‏منظور مي‏گويد: «الفداء: ان تشتريه... فديته بابي و امي و فديته بمالي کأنه اشتريته و خلصته به... و قوله عزوجل: (و فديناه بذبح عظيم) أي جعلنا الذبح فداء له و خلصنا من الذبح... و افتدي بکذا اذا تحاماه و انزوي عنه... فيکون المراد بالفداء التعظيم، و الاکبار لأن الانسان لا يفدي الا من يعظمه فيبذل نفسه له...»؛ [2] . فداء به معناي خريدن است، وقتي گفته مي‏شود: پدر و مادرم را فداي او کردم، گويا [ صفحه 371] او را خريده و از گرفتاري که داشته، خلاص نموده است، و معناي آيه شريفه: (و فديناه بذبح عظيم) يعني ذبح بزرگي را به جاي حضرت اسماعيل قرار داديم، و او را از ذبح شدن خلاص کرديم،... مقصود از «فداء» تعظيم و بزرگ شمردن است؛ چرا که انسان خود را فداء کسي نمي‏کند، مگر اين که او را بزرگ بداند، که در اين صورت جانش را در راه نجات او مي‏بخشد.

[1] مقاييس اللغه ج 4: 483. [2] لسان العرب ج 10: 205، «با دقت در کلام اين منظور معلوم مي‏شود که گفتار او شرح و توضيح کلام ابن‏فارس است».