آن سي هزار لشکر جنگ‏آزموده که خود را مسلمان انگاشته بودند گرداگرد حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) حلقه زدند، و هر آن چه امام آنها را به حق مي‏خواند نپذيرفتند، تا اين که از روي سرکشي به گونه ظالمانه و از روي دشمني آن حضرت را به قتل رساندند. اين قلم را توان براي بيان چگونگي شهادت حضرت اباعبدالله (صلوات الله عليه) نيست، اما چه خوب است که با خود اين گونه زمزمه کنيم: بيا رويم دلا سوي کربلاي حسين‏ بپا کنيم در آن غمسرا عزاي حسين‏ بيا رويم و ببينيم تا فتاده کجا ز صد رزين به زمين قامت رساي حسين‏ بيا رويم و ببينيم زير خنجر شمر که تر نموده لب خشک جان فزاي حسين‏ بيا رويم و ببينيم وقت جان دادن‏ که سوي قبله کشيده دست و پاي حسين‏ بيا رويم و ببينيم حضرت عباس‏ کجا ز پاي فتاده است در هواي حسين‏ بيا رويم و ببينيم تا علي اکبر کجا نموده سر و جان خود فداي حسين‏ بيا رويم و ببينيم شد کجا به سما نواي العطش طفل بينواي حسين‏ بيا رويم و ببينيم زينب افکار کجا به سينه و سر مي‏زند براي حسين‏ هزار شکر که «جودي» چو در وجود آمد نديد در همه‏ي ماسوا، سواي حسين [1] . [ صفحه 336]

[1] عزاداري سنتي شيعيان ج 5: 86.