در يک نسخه خطي که گفتار عالمي بزرگ را در تفسير آيه‏ي فوق به نگارش درآورده، چنين آمده است: «و کان من موعظة شيخنا في الليلة الجمعة 25 شهر محرم‏الحرام 1323». و اين گفتار از موعظه‏هاي استاد ما است که در شب جمعه، مصادف با 25 ماه محرم‏الحرام سال 1323 هجري قمري ايراد کرده‏اند. آنگاه فرمايش استاد را چنين مي‏نگارد: «قال الله تعالي: (و لله الأسماء الحسني فادعوه بها و ذروا الذين يلحدون في أسمائه سيجزون ما کانوا يعملون)، اين مطلب را بايد دانست که: اسماء خداوند مخصوص به اسماء از قبيل «رحمن» و «رحيم» و «کريم» نيست، بلکه اين مطلب را بايد دانست که موجودات خارجيه هم اسماء الله‏اند. به جهت آن که اسم آن چيزي است که دلالت بر مسمي کند، خواه لفظ باشد و خواه غير لفظ از موجودات خارجيه. از اين جهت امام صادق (صلوات الله عليه) مي‏فرمايد: «نحن و الله الأسماء الحسني الذي لا يقبل من أحد الا بمعرفتنا»؛ [1] يعني ماييم به خدا سوگند اسماء حسني آن چناني که قبول نمي‏شود عبادتي از احدي مگر به معرفت و شناسايي ما. و اين مطلب واضح است که نيکويي اسم، به نيکويي و حسن دلالت او است بر صاحب اسم. هم‏چنانکه نيکويي و خوبي آيينه به نيکويي نمودن او است، که هر چه بهتر بنمايد، آن آيينه بهتر است. هم‏چنين اسم، هر قدر بهتر دلالت کند بر مسمي، آن اسم بهتر است. بنابراين تمام موجودات عالم، أسماء الله هستند؛ به جهت آن که همه دلالت بر وجود خداوند عالم بصير دارند، نهايت اين است بعضي بهتر دلالت دارند از بعضي [ صفحه 54] ديگر، مثلا دلالت وجود انسان بر صانعي [حکيم، عليم، قادر] زيادتر است از دلالت وجود حيوان؛ به جهت آن که «خلق الله الآدم علي صورته» [2] ، و دلالت حيوان بر وجود مدبر عالم زيادتر است از دلالت نباتات. بنابراين، اين مطلب، که گفتيم، وجود مبارک حضرت ختمي مرتبت اسم أعظم خداوند است، به جهت آن که دلالتش بر وجود صانعي عالم - و [از آن جهت] که آن ذات مقدس صلي الله عليه و آله داراي تمام صفات کمال، و منزه از تمام صفات رذيله است - از همه موجودات بيشتر است. [و] از اين جهت بود که فرمود: «من رآني فقد رأي الحق»؛ [3] يعني هر که مرا ديد خدا را ديده است؛ به واسطه آن که تمام صفات الهي از «علم» و «حلم» و «سخاء» و «بخشش» و «عطا» از آن وجود محترم ظاهر و هويدا بود. و بعد از وجود مبارک حضرت خاتم‏الانبيا صلي الله عليه و آله، وجود مبارک حضرت سيد الاوصيا (صلوات الله عليه) و بعد از آن حضرت، باقي ائمه‏ي هدي (صلوات الله عليهم) که همه اسماء حسني هستند. پس معناي آيه‏ي شريفه چنين مي‏شود که: «از براي خداوند اسماء خاصه‏ي نيکو هست که دلالت بر غير خداوند نمي‏کند، پس بخوانيد خدا را به آن اسماء حسني تا آنکه دعاي شما مستجاب شود.» در حديث است که: «ان دعوة الأنبياء انما استجيب بالتوسل و الاستشفاع بهم»؛ [4] يعني دعاي انبيا مستجاب شد به جهت توسل به خانواده رسالت. هم چنانکه آدم وقتي در عرفات بود، نظر کرد به ساق عرش و ديد أسماء خمسه را، و جبرئيل هم تلقين آن حضرت کرد أسماء حسني را، که بخوان خدا را با توسل به مظاهر أسماء حسني، هم‏چنان که توسل به سلطان به جهت دفع ظلم وقتي ثمر دارد که متوسل به مظاهر سلطان که وزراء و حکام باشند بشوي، همچنين خواندن حضرت [ صفحه 55] سلطان‏السلاطين وقتي ثمر دارد که متوسل و ملتجي به «مظاهر آن أسماء که محمد و آل او باشند بشوي.» [5] .

[1] اصول کافي، ج 1: 143، کتاب التوحيد، باب النوادر، حديث 4. [2] کافي، ج 1: 134. [3] بحارالانوار، ج 61: 235. [4] بحارالانوار، ج 26، ص 319. [5] نسخه‏ي خطي موجود در کتابخانه مدرسه علميه صدر خواجوي اصفهان، به شماره 90. اين نسخه اول و آخر ندارد بلکه اوراقي است پراکنده، که معلوم مي‏شود عالمي اهل تحقيق و وارسته‏اي شايسته، مطالبي را در مجلس درس بيان مي‏کرده و شاگردان او مي‏نوشته‏اند و به احتمال قوي بلکه يقينا او يکي از علماي اصفهان بوده و اين جلسات در اصفهان منعقد مي‏شده، اما اينکه او کدامين شخصيت علمي، اخلاقي بوده و يا نويسنده چه کسي بوده، تاکنون بر نگارنده معلوم نگشته است.