شب عاشورا، که حصر خيمههاي حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) به نهايت رسيد، و بر همه آشکار شد که فردا جنگي بينظير در صحراي کربلا اتفاق ميافتد، و همه دانستند که آن امام غريب (صلوات الله عليه) و هر که با او باشد، شهيد ميشوند. آن حضرت اصحاب، بنيهاشم و هر که با او بود در خيمهي مبارک خود جمع نمود و خطبهاي خواند.
حضرت امام سجاد (صلوات الله عليه) ميفرمايند: من در حالي که بيمار بودم خودم را نزديک کردم تا آنچه امام ميفرمايد بشنوم، شنيدم که آن حضرت خطاب به اصحاب فرمودند:
«خدا را بهترين ثنا و سپاس ميگويم، و او را بر راحتي و سختي شکر گزارم، بارالها تو را ستايش ميکنم بر اين که ما را به پيامبري [حضرت محمد صلي الله عليه و اله] بزرگي بخشيدي، و قرآن را به ما آموختي، و در دين، ما را فقيه و دانا گرداندي، و ما را چشم و گوش و جان دادي، و ما را از مشرکان قرار ندادي.
أما بعد: فاني لا أعلم أصحابا أوفي و لا خيرا من أصحابي، و لا أهل بيت أبر و لا أوصل من أهل بيتي فجزاکم الله عني خير الجزاء ألا و أني قد أذنت لکم فانطلقوا جميعا في حل ليس عليکم مني ذمام، هذا الليل قد غشيکم فاتخذوه جملا»؛
من اصحابي باوفاتر و بهتر از اصحاب خود و خانداني نيکوکارتر، و پيوندجوتر از خاندان خود نميشناسم، آگاه باشيد، همانا که من به شما اجازه دادم،همگي با خاطري آسوده رهسپار شويد، که از جانب من بر شما بيعتي نيست. اين تاريکي شب شما را فراگرفته آن را شتر راهوار خود بگيريد [و برويد.] [1] .
توجه به اين خطبه نوراني نشان ميدهد که حضرت با تعريف از اصحاب و مردان
[ صفحه 330]
هاشمي رضايت خاطر خود را از آنها بيان کرده و با خشنودي قلبي به آنها اجازه رفتن ميدهد، و از سوي ديگر بيان ميکنند که در اين صحراي بلاخيز اين همه لشکر قصد جان شما را ندارند، فقط براي کشتن من گرد آمدهاند. بنابراين کسي جز من در اينجا نماند.
و صراحت اين معنا را در نقل ديگري مييابيم. طبري و ابنکثير و ديگران ادامه خطبه نوراني حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) را چنين گزارش کردهاند:
«... فان القوم انما يطلبوني، و لو قد أصابوني لهوا عن طلب غيري...»؛ [2] .
همانا اين گروه [و لشکر بزرگي که اين جا جمع شدهاند] هدفشان من هستم، و چنانچه به من دست يابند، ديگران را فراموش ميکنند. [3] .
بنابراين آن خيل عظيم دشمن که ترکيبي از نيروهاي ورزيده و مخصوص و جنگآوراني مشهور و مرداني ستيزهجو بودند، همگي هماهنگ و به دنبال يک مقصد حرکت ميکردند و آن هدف چيزي به جز به شهادت رساندن حضرت اباعبدالله الحسين (صلوات الله عليه) نبود. و از همين روي ميبينيم که محور اصلي گفتار اصحاب و خاندان آن حضرت هم همين جهت بود، که اي غريب فاطمه زهرا (صلوات الله عليها) ما ميمانيم و جان خود را نه يک بار، که هزار بار فداي خاک قدمت ميکنيم. براي روشن شدن اين حقيقت گذري کوتاه به فرمايشات آن بزرگواران لازم است:
|