منقبت اول: حضرت امام سجاد (صلوات الله عليه) فرمودند: «فأبدله الله بهما جناحين يطير بهما مع الملائکة في الجنة کما جعل لجعفر بن أبي‏طالب» يعني آنچه را به حضرت جعفر عليه‏السلام دادند، به حضرت عباس (سلام الله عليه) نيز دادند. دومين منقبت: حضرت امام سجاد (صلوات الله عليه) در دنباله فرمايش خويش مي‏فرمايند: «ان للعباس عندالله تبارک و تعالي منزلة يغبطه بها جميع الشهداء». خداي تبارک و تعالي برترين مقام را به حضرت عباس (سلام الله عليه) داده که تمامي شهيدان او رشک برند: چرا که کلمه «جميع الشهداء» نص و صريح است در عموم و شمول، به طور قطع همه شهدا را شامل مي‏شود، به اين معني که همه‏ي شهدا بدون استثنا بر منزلت حضرت عباس (سلام الله عليه) رشک برده و غبطه مي‏خورند. سومين منقبت: رفعت و بلندي ياد آن حضرت در عالم عليين بلکه در تمام جهان هستي، يعني همه‏ي هستي و ساکنان عالم بالا، يادش را گرامي داشتند، و او را به بزرگي و عظمت ياد مي‏کنند، که حضرت امام صادق (صلوات الله عليه) در «زيارت‏نامه» خطاب به حضرت عباس (سلام الله عليه) مي‏فرمايند: «رفع [الله] ذکرک في عليين» و در بعضي از نسخه‏هاي آن زيارت‏نامه شريفه چنين آمده است: «رفع [الله] ذکرک في العالمين». البته ذکر فضايل و مناقب حضرت عباس (سلام الله عليه) بيش از آن است که به شمار آيد مگر آن که حضرت حجة بن الحسن (صلوات الله عليه) ظهور کنند و پرده از جمال دل‏آراي او بردارند، تا عظمت و جلالت، و جمال دل‏آراي حضرت قمر بني‏هاشم بر همگان آشکار شود، آنگاه [ صفحه 309] همه عالم در مقابل آن سرو چمن‏آراي باغ ولايت کرنش مي‏کنند. و آخرين کلام آن که وقتي چشمان مبارک حضرت رسول الله صلي الله عليه و اله به بدن مثله شده حضرت عموي بزرگوارشان افتاد بسيار گريستند و فرمودند: «يا حمزه يا عم رسول الله يا أسد الله و أسد رسوله و يا فاعل الخيرات و يا کاشف الکربات و يا ذاب عن وجه رسول الله» اما همين که چشمان مقدس حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) به بدن مطهر حضرت اباالفضل (سلام الله عليه) افتاد فرمودند: «الآن انکسر ظهري» و نکته آن روشن است: چرا که بعد از شهادت حضرت حمزه عليه‏السلام حضرت رسول خدا صلي الله عليه و اله در کنار خود حضرت علي مرتضي (صلوات الله عليه) را داشتند، هنوز شماري از اصحاب کبار چونان حضرت جعفر، حضرت سلمان، حضرت عمار، حضرت ابوذر و... پروانه‏وار اطراف وجود مقدس حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و اله مي‏چرخيدند. اهل حرم در غربت نبودند. و... اما جانها براي عزيزي بسوزد که از يک طرف بدن‏هاي غرقه به خون ياران چونان جناب حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و... و اهل بيت چونان حضرت علي‏اکبر، حضرت قاسم و... نقش زمين مي‏بيند، اهل حرم او تماشاگر صحنه‏هاي جنگ و شهادت بودند، فرياد وا ابتاه، وا عطشاه، گوش فلک را پر کرده بود - چشم اميد همه به بازوان پرتوان حضرت عباس (سلام الله عليه) بود. و آن هنگام که نخل قامتش بر زمين افتاد، آرامش نيز از چشمان اهل حرم رفت و امام (صلوات الله عليه) تنها و بي‏ياور شدند. و لذا هيچ روزي به سختي روز حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) نبوده و نيست، که «لا يوم کيومک يا أبا عبدالله». دو سيدالشهدا داشت خواجه لولاک‏ گرفت دين حق از خونشان بنا و بقاء يکي عموي گرامي او به جنگ احد يکي حسين عزيزش به دشت کرببلا يکي به خنجر بيداد صورتش مثله‏ يکي به تيغ جفا شد سرش جدا ز قفا سخن شراره شد و سينه سوخت، دل مي‏گفت‏ که روز يوسف زهرا کجا و حمزه کجا اگرچه پيکر حمزه ز تيغ شد مثله‏ ولي نبود سرش در ميان طشت طلا صفيه خواهر حمزه تن برادر ديد ولي نديد اسيري چو زينب کبري‏ صفيه رأس برادر نديد بر سر ني‏ صفيه بسته نشد بازويش به شام بلا [ صفحه 310]