عقل اين نويسنده ناچيز، کوتاهتر از آن است که مهر سپهر عموي حضرت خاتم‏الانبياء صلي الله عليه و اله را فهم کند، يا با بيان الکن خود در صف مداحان حضرت أسدالله و أسد رسوله صلي الله عليه و اله درآيد، که «دست کوتاه و خرما بر نخيل» لکن به تفضل و برکت حضرت حق جل جلاله، و عنايت حضرت سيدالشهداء (صلوات الله عليه) اين توفيق حاصل شد که با اين نوشتار گسسته چونان کلاف سردرگم در صف مشتريان محبت يوسف «احد» جاي گيرم، الحمد لله رب العالمين. شايد تنها کسي که سه بار با حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و اله بيعت نمود، حضرت حمزه عليه‏السلام بود، بار اول در مکه اسلام آورد. که همه مورخين اعم از علماي شيعه و مخالفين به آن اعتراف کردند. دومين بار آن شبي بود که حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و اله عازم جنگ بدر بودند، در آن شب حضرت علي و حضرت فاطمه زهرا (صلوات الله عليهما) و حضرت حمزه عليه‏السلام را خواستند و فرمودند: «بايعوني بيعة الرضا، با من بيعت کنيد بيعت رضا.» حضرت حمزه عرض کرد: پدر و مادرم فدايت يا رسول الله بر چه چيزي بيعت کنيم؟ و مگر ما پيش از اين بيعت نکرديم؟» حضرت فرمودند: «اي أسدالله و أسد رسول خدا، بيعت کن با خدا و رسول خدا به اين که وفادار و استوار باشي براي پسر برادرت، تا ايمانت کامل شود.» حضرت حمزه عليه‏السلام گفت: «چشم سمعا و طاعة.» و دست خود را گشود. آنگاه حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و اله فرمود: «دست خدا، بالاي همه‏ي دست‏ها است. علي [صلوات الله عليه] اميرمؤمنان است و حمزه، سيدالشهداء است و جعفر، در بهشت پرواز کننده است و حضرت فاطمه (صلوات الله عليها) [ صفحه 303] سرور و سيد زنان جهان است و امام حسن و امام حسين [صلوات الله عليهما] سروران جوانان بهشت هستند. اين شرطي است از طرف خداوند براي تمامي مسلمانان، اعم از جن و انس. و هر کس به اين عهد و پيمان وفا نمايد، خدا اجر و پاداشي عظيم به او مي‏بخشايد...» [1] . و سومين بار شبي بود که حضرت حمزه عليه‏السلام فرداي آن روز به شهادت رسيد، يعني شب جنگ «احد»، حضرت امام موسي کاظم (صلوات الله عليه) مي‏فرمايند: «آن شبي که فردايش حضرت حمزه عليه‏السلام به شهادت رسيد، حضرت رسول خدا صلي الله عليه و اله او را خواستند، و به او فرمودند: زود است که غيبت طولاني بکني. [2] پس چه مي‏گويي آن هنگام که بر خدا وارد شوي، و از شرايع دين و شرايط ايمان از تو بپرسند؟ حضرت حمزه عليه‏السلام گريه افتاد و عرض کرد مرا ارشاد کن و آنچه را بايد بگويم به من بفهمان. حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و اله فرمودند: «اي حمزه! گواهي بده به «لا اله الا الله» و اين که من رسول او هستم. حضرت حمزه عرض کرد: گواهي دهم. حضرت فرمودند: و اين که بهشت و جهنم حق است... و روز قيامت مي‏آيد و هيچ شکي در آن نيست. صراط و ميزان، حق است و... گواهي بده که «عليا اميرالمؤمنين». حضرت حمزه عليه‏السلام عرض کرد: گواهي مي‏دهم و اقرار مي‏کنم به ولايت آن حضرت و ايمان دارم به آن، و ولايت آن حضرت را تصديق مي‏کنم.» پس حضرت رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمودند: « [اي حمزه گواهي بده به اين که] امامان از ذريه‏ي حسن و حسين (صلوات الله عليهم) مي‏باشند و در ذريه‏ي حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) هستند.» حضرت حمزه عليه‏السلام عرض کرد: ايمان به آن دارم و آن را تصديق مي‏کنم. پس حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و اله فرمودند: «اي حمزه! شهادت بده که حضرت فاطمه (صلوات الله عليها) سيده‏ي زنان جهان است.» حضرت حمزه عرض کرد: چشم، آن را تصديق مي‏کنم. [ صفحه 304] پس حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و اله فرمودند: اي حمزه! شهادت بده که «حمزة سيد الشهداء، و أسد الله و أسد رسوله و عم أبيها؛ حمزه سرور شهيدان، و شير خدا و شير رسول خدا و عموي پدر فاطمه (صلوات الله عليها) است.» از آنچه گفته شد: معلوم گرديد که معيار کمال ايمان، ولايت است، و رفعت درجه حضرت حمزه نيز بر همان اساس است حضرت امام کاظم (صلوات الله عليه) در دنباله فرمايش خود چنين مي‏فرمايند: همين که حمزه اين جملات را شنيد آن قدر گريه کرد که با صورت بر زمين افتاد و پي در پي پيشاني مبارک حضرت رسول خدا صلي الله عليه و اله را بوسه مي‏زد. پس حضرت رسول خدا فرمودند: اي حمزه شهادت بده که پسر برادرت [جعفر] در بهشت با ملائکه پروازکننده است.» حضرت رسول خدا صلي الله عليه و اله خطاب به حمزه فرمودند: «و أن محمدا و اله خير البريه، تؤمن يا حمزه بسرهم و علانيتهم و ظاهرهم و باطنهم، توالي من والهم، و تعادي من عادهم»؛ شهادت بده که حضرت محمد صلي الله عليه و اله و آل او بهترين آفريده‏اند، اي حمزه به پنهان و آشکار و ظاهر و باطن آنها ايمان داشته باش، دوست بدار هر کس آنها را دوست بدارد، و دشمني کن با هر که با آنان دشمني مي‏کند. آخرين کلام حضرت حمزه عليه‏السلام اين بود: «نعم يا رسول الله اشهد الله و اشهدک، و کفي بالله شهيدا»؛ گواهي مي‏دهم، و ايمان دارم، و بر آن چه گفتم خدا و شما را گواه مي‏گيرم، و خدا براي گواهي به آنچه گفتم کافي است. و در آخر حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و اله فرمودند: «سددک الله و وفقک؛ خداوند ايمانت را محکم و تو را توفيق عنايت فرمايد... [3] . و البته دعاي حضرت رسول خدا صلي الله عليه و اله مستجاب است، و بر اثر آن ايمان، و پذيرفتن [ صفحه 305] ولايت و امامت امامان معصوم (صلوات الله عليهم)، حضرت حمزه عليه‏السلام را به بالاترين مقام رساندند که همان «سيدالشهداء بودن ايشان است.»

[1] بحارالانوار ج 22: 278 به نقل از کتاب «الطرف» سيد بن طاووس. [2] اشاره و کنايه به شهادت است، چرا که شهيد نمي‏ميرد، بلکه زنده است، لکن از ديد چشمان ظاهربين ما نهان است، و از همين روي است که حضرت خطاب به حمزه مي‏فرمايد: «يوشک أن تغيب غيبة بعيدة». [3] بحارالانوار ج 22: 278، همان ج 65: 395، مستدرک الوسائل ج 1: 75، الصراط المستقيم ج 2: 89.