اگر اعتقاد به ولايت علويه برخاسته از تقليد و پيروي بدون دليل و برهان باشد آن را «اعتقاد تقليدي» مي‏گويند و اگر خاستگاه يقين به ولايت، برهان و دليل عقلي باشد از آن به عنوان «اعتقاد مناقبي» و «اعتقاد عقلي» نام برده مي‏شود. و اگر با بررسي تاريخ به دست بيايد، «اعتقاد تاريخي» نام دارد. گرچه گاهي اين سه مرحله را «معرفت» مي‏گويند. و از اين رو گفته مي‏شود «معرفت تقليدي»، «معرفت نظري» و «معرفت تاريخي» - معرفت حسي - لکن اين نوع اعتقاد در حقيقت «معرفت» نيست. [1] . بلکه «معرفت» رسيدن به مقام ولايت است که خاستگاه آن يا «تفقه در آيات و روايات» است، که با «نور قلبي» به دست مي‏آيد، و يا «مشاهده تجليات مقام ولايت» است، بنابراين «معرفت ولايت» سه گونه است که براي بهتر روشن شدن اين واژه‏ها به توضيح اندکي نياز است.

[1] پيشينه اين تقسيم با اندکي اختلاف در کتابهاي انديشمندان بزرگ قابل دست‏يابي است. ر. ک: شرح کلمات الخمس، علامه حلي، «کلمات المحققين».