جنگ «احد» در روز شنبه 15 شوال، سال سوم هجرت در کنار کوه «احد» [1] واقع شد. در اين جنگ لشکر کفر به سرکردگي ابوسفيان بود و شمار آنها را سه هزار نفر گفته‏اند و لشکر اسلام هفتصد نفر بودند. [2] در ابتداي جنگ، لشکر اسلام پيروز شد، و حضرت اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه) تمام پرچمداران لشکر کفر را به خاک هلاکت افکندند. در نزديکي ميدان جنگ، دره‏اي بود که شماري از لشکر کفر به سرکردگي خالد بن وليد (لعنه الله) کمين کرده بودند. و حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله براي جلوگيري از خروج اين افراد، پنجاه تيرانداز را به سرکردگي عبدالله بن جبير در بالاي تپه قرار داده و به آنها دستور دادند که تحت هيچ شرايطي سنگر خود را رها نکنند، ولي متأسفانه اين افراد وقتي پيروزي لشکر [ صفحه 293] اسلام را ديدند سنگر را رها کرده و براي جمع‏آوري غنيمت روي به سوي ميدان نهادند، و هر چه عبدالله بن جبير آنها را نهي کرد، گوش ندادند. دشمن همين که سنگر تيراندازان را خالي ديد حمله کرد و جناب عبدالله جبير را به شهادت رساندند و پس از خروج از کمين‏گاه به لشکر اسلام تاختند. و لشکر شکست خورده قريش که اين وضعيت را دريافتند، به جنگ برگشتند و همين باعث هزيمت و شکست مسلمانان شد. و شمار زيادي از لشکريان پا به فرار گذاشته و اطراف پيامبر را خالي کردند. دشمن نيز فرصت را غنيمت شمرده و براي به شهادت رساندن پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و حضرت اميرمؤمنان علي (صلوات الله عليه) و حضرت حمزه عليه‏السلام ناجوانمردانه وارد معرکه شد و تا آنجا پيش رفتند، که سنگ به صورت مبارک حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و اله پرتاب کرده صورت مبارک آن حضرت را مجروح نمودند. در اين هنگامه شمار زيادي از افراد مثل «عثمان بن عفان» [3] پا به فرار گذاشتند و البته شماري ديگر هم در تاريخ از آنها نام برده شده، ولي در آن هنگامه که حلقه محاصره براي به شهادت رساندن حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و اله تنگ شده بود، فقط چند نفر به دفاع پرداختند که آنها عبارتند از حضرت اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه)، حضرت حمزه عليه‏السلام که شهيد شدند و جناب ابودجانه انصاري، که آن قدر زخم بر پيکر او وارد شد که ديگر توان مقاومت نداشت، و در آخر تنها يک نفر بود که از حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و اله دفاع مي‏نمود و او حيدر کرار، صفدر بي‏همتا، حضرت علي مرتضي (صلوات الله عليه) بود ولي از جنگيدن و دفاع و يا زخمي شدن افراد شناخته شده، ذکري به ميان نيامده است. و لذا اين پرسش همچنان باقي است که اين افراد در آن لحظات حساس کجا بودند؟ چه کردند؟ و چه طور شد که وقتي دوباره لشکر کفر شکست خورد، آشکار شدند؟

[1] اين کوه در دو ميلي مدينه واقع شده و در اين که چرا آن را «احد» ناميده‏اند؛ بين دانشمندان تاريخ‏نگار نظرهايي به وجود آمده است، بعضي گفته‏اند: چون اين کوه از کوه‏هاي ديگر فاصله دارد. و کوه تنها و يکه‏اي است، لذا آن را «احد» ناميده‏اند. السيرة الحلبيه ج 2: 216، ارشاد الساري ج 9. [2] اعلام الوري ج 1: 176. [3] تاريخ الطبري ج 2: 522، البداية و النهاية لابن کثير ج 4: 28.