شکوه و جلال و صلابت آن حضرت از طلوع بعثت جلوه نموده و با اسلام و اهل‏بيت عصمت و طهارت (صلوات الله عليهم) عجين شده و تا روز قيامت که سوار بر ناقه‏ي حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و اله وارد صحراي محشر شود، و بر تبليغ پيامبران گواهي دهد، و به شفاعت دوستان خود بپردازد، تداوم دارد. او که بر قائمه‏ي عرش به اين جمله‏ي شريف «أسدالله و أسد رسوله و سيدالشهداء» ثنايش کردند، کسي است که حضرت علي مرتضي (صلوات الله عليه) به او افتخار مي‏کند و حضرت سيدالشهداء (صلوات الله عليه) در هنگامه‏ي عاشورا و وقت تنهايي مي‏فرمايند: «... واحمزتاه و لا حمزة لي...» و حضرت فاطمه‏ي زهرا (صلوات الله عليها) در هنگام غربت [ صفحه 290] به زيارت مرقدش مي‏رود و از تربتش «سبحه» مي‏سازد. کجا کسي تواند که در وصفش قلم زند، ولي کار با کريمان دشوار نيست، از همين روي اين قلم با اعتراف به ناتواني خود، و عرض پوزش از ساحت مقدس حضرتش، به اميد شفاعتش به اندازه وسع و ظرفيت خود به بيان عظمت و صلابت و فضايل او مي‏پردازد.