واژه‏هاي «مضي» و «ذهاب» در معني از يک جهت شبيه هستند و از جهتي با يکديگر تفاوت دارند: «مضي» و «ذهاب» در اصل رفتن مشترک هستند، اما هر گاه کسي برود اما در حالي که پشت به چيزي کرده باشد، آن را «مضي» مي‏گويند، اما «ذهاب» تنها «رفتن» را افاده مي‏کند، چرا که رفتن يا به گونه‏اي است که انسان پشت به چيزي کرده و مي‏رود، و يا اينکه مي‏رود اما رويش به چيزي است و مي‏رود. اولي را «مضي» مي‏گويند و اصل رفتن را «ذهاب» مي‏گويند. همان‏گونه که اگر کسي آمد و روي به چيزي داشت مي‏گويند «أقبل» و اگر بدون توجه به چيزي بيايد آن را «مجي» مي‏گويند. پس روي‏گردان شدن از چيزي را «مضي» مي‏گويند، گرچه لازمه آن «رفتن» نيز مي‏باشد. پس «مضي» يعني روي گرداند و رفت. [1] و از همين جا رمز اينکه حضرت امام صادق (صلوات الله عليه) فرمودند: «مضي شهيدا: روشن مي‏شود يعني آن حضرت رفتند در حالي که از اين دنيا روي‏گردان بودند» علاوه که اين واژه استمرار و دوام را نيز دربردارد، يعني حضرت عباس (سلام الله عليه) از اين دنيا رفت در حالي که از آن هميشه روي‏گردان بود، و هيچگاه روي به اين دنيا نياورد. [2] . [ صفحه 274] واژه «شهيد» کلمه‏اي است بسيار مقدس و آن را معناهايي گوناگون است. شهيد در فرهنگ عرب، يعني کسي که چيزي را بالعيان ديده باشد، يعني با چشم [3] و گوش ديده و يا شنيده باشد. بنابراين واژه «حاضر»، «شاهد»، «عالم» و «مخبر» با هم تفاوت دارد، چرا که هر شاهدي هم عالم است و هم حاضر است و هم مخبر، يعني از نزديک ديده و يا شنيده پس آن را مي‏داند، و خبر مي‏دهد به اينکه من شنيدم و يا ديدم. [4] . اما در نزد شيعه به کسي «شهيد» گفته مي‏شود که در دفاع يا جهاد با اجازه پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و يا امام معصوم (صلوات الله عليه) يا نايب خاص آن بزرگواران مثل مالک اشتر به جهاد پرداخته در اين راه کشته شود. [5] .

[1] الفروق اللغة: 302. [2] ر.ک: مصباح المنير، ماده‏ي «مضي» و ساير کتب لغت. [3] کتابهاي فقهي و لغوي. [4] براي تحقيق بيشتر ر. ک: مصباح المنير: 324، (ماده‏ي «شهد»)؛ فروق اللغة: 89 «باب چهارم». [5] الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقيه ج 1: 53.