واژه‏ي «بلاء» را لغت‏شناسان عرب چنين معني کرده‏اند: «البلاء بالفتح و المد: ما يمتحن به و يختبر من خير و شر»؛ [1] . بلاء چيزي است که به آن امتحان و آزمايش صورت مي‏گيرد خير باشد يا شر. و در توضيح و شرح آن عبارت مي‏خوانيم: «و أصل البلاء في کلام العرب: الاختبار و الامتحان، و هو قد يکون بالخير لامتحان [ صفحه 256] الشکر و قد يکون بالشر لامتحان الصبر،... غير أن الأکثر في الشر ان يقال: بلوته، أبلوه بلاء، و في الخير أبليته بلاء، و بلاء»؛ [2] . اصل «بلاء» به معناي امتحان و آزمايش است، و اين آزمايش کردن گاهي به وسيله‏ي چيزهاي خير و خوب است براي آزمايش شخص [که آيا شکرگذار است] و گاهي به سختي و محنت براي امتحان [که آيا بردبار مي‏باشد] و غالبا «بلي» براي امتحان در برابر سختي و «أبلي» براي امتحان در برابر نعمت به کار گرفته مي‏شود. بنابراين فرق «بلاء» و «ابلاء» در امتحان به خير و شر است، يعني هر گاه بنده‏اي براي امتحان به او نعمت داده شود، و به او خير و خوبي برسد، تا آزمايش شود که آيا شاکر است؟ عرب براي اين‏گونه امتحان از واژه‏اي «أبلي» و «ابلاء» استفاده مي‏کند، و اگر براي آزمايش، بنده‏اي را به سختي و مشقتي گرفتار کنند مي‏گويند: «بلي» و يا «ابتلي» و به اين تفاوت، بزرگان واژه‏شناس اعتراف کرده‏اند. [3] . بنابراين معناي اصلي در لغت «بلاء» آزمايش و امتحان افراد است. اما گروهي برآنند که اين واژه در حقيقت در جايي به کار مي‏رود، که با دادن خوبي به شخص و يا دچار کردن آن به سختي بخواهند، آنچه را که آن فرد در درون دارد ظاهر و آشکار کند، يعني براي اينکه شکرگزاري و يا کفران نعمت که در باطن شخص نهان است، ظاهر و آشکار شود، و آن صفت را استخراج کرده و از قوه و استعداد به فعل برسانند او را مبتلي به نعمت مي‏کنند و اگر بخواهند صبر و بردباري و يا بي‏صبري کسي را آشکار کنند و آن را از قوه به فعل برسانند، او را مبتلي به سختي و بلا مي‏کنند. [4] تا درون هويدا شده‏ي او را ديگران به تماشا بنشيند. [5] . [ صفحه 257]

[1] رياض السالکين ج 4: 135. [2] همان، ج 7: 249. [3] النهاية في غريب الحديث، ج 1: 153. [4] فروق اللغة: 210. [5] بحارالانوار ج 12: به نقل از شيخ اجل اقدم شيخ صدوق قدس سره در کتاب «الخصال ج 1: 146»، در اينکه اين معني کلام شيخ است يا فرمايش امام صادق (صلوات الله عليه) بين دانشمندان حديث‏شناس اختلاف است.