پيش از اين، اين حديث شريف را خوانديم که حضرت امام صادق (صلوات الله عليه) فرمودند:
«ان الله خلقنا من نور عظمته، ثم صور خلقنا من طينة مخزونة مکنونة من تحت العرش. فاسکن ذلک النور فيه؛ فکنا نحن خلقا و بشرا نورانيين، لم يجعل لأحد في مثل الذي خلقنا منه نصيبا. و خلق أرواح شيعتنا من طينتنا، و ابدانهم من طينة مخزونة مکنونة اسفل من ذلک الطينة. و لم يجعل الله لأحد في مثل الذي خلقهم منه نصيبا الا للأنبياء. و لذلک صرنا نحن و هم الناس، و صار سائر الناس همجا للنار و الي النار»؛
خداوند متعال ما را از نور عظمت خود آفريد. سپس جسم و صورت ما را از طينت پنهان در گنجينهي زير عرش خلق نمود و آن نور را در آن صورت قرار داد. از اين رو ما مخلوق و بشري نوراني هستيم که خداوند از آنچه که ما را آفريده، هيچکس را بهرهمند نساخته است.
و روح شيعيان ما را از طينت ما سرشت؛ [يعني همان طينتي که جسم ما را از آن خلق فرموده بود] . و جسم آنها را از طينت پنهان شده در گنجينهاي که پايينتر از طينت روحشان بود، آفريد. و هيچ کس - جز پيامبران - را از سرشت شيعيان ما بهرهمند نساخت.
[ صفحه 247]
به همين جهت، ما و شيعيان ما انسانهاي واقعي هستيم و ديگر مردم، براي آتش خلق شدهاند و رو به سوي آتش دارند.
پس امام معصوم، داراي «جسمي روحاني» و «روحي نوراني» است که از اين نور، به نور عظمت الهي، نورالأنوار، عليين و روحالقدس نيز تعبير شده است. و اگرچه امام به خاطر شأنيت جسمي و بشري خود، در ميان مردم و همانند آنان زندگي ميکند، اما به خاطر شأنيت نوراني و ولايي خود، بر همهي عالم هستي، احاطه و ولايت دارد و علم و قدرت و شجاعت و ديگر خصوصيات او، قابل مقايسه با خصوصيات ديگر مردم نيست. و فهم حقيقت او، براي ما ناممکن است.
از اين رو در زمان واحد، در مکانهاي مختلف ديده ميشود، از همه فريادرسي ميکند؛ از مکنونات و امور پنهاني خبر ميدهد؛ سايه ندارد و محل حضورش در شب، روشن و نوراني ميگردد.
و از اين قبيل است کندن درب قلعهي خيبر توسط اميرالمؤمنين علي (صلوات الله عليه) و جنگهاي نابرابر و حيرتزاي او با کفار و مشرکين، و جنگ حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) در روز عاشورا که به تنهايي در برابر دشمنان ايستاد و با وجود زخمها و جراحات بسياري که بر بدن مقدسش وارد آمده بود، به نبرد خود ادامه داد؛ چرا که روحش نوراني بود و جسمش روحاني. روح شيعيان نيز از سنخ جسم امام است؛ يعني هر روحي قابليت پذيرش ولايت اميرالمؤمنين علي (صلوات الله عليه) را ندارد و فقط روحي پذيراي ولايت است که از سنخ جسم ولي الله الاعظم باشد.
اين که در مورد برخي از اصحاب و ياران ائمه (صلوات الله عليهم)، همچون سلمان فارسي، تعبير «منا أهل البيت» وارد شده است، به اين معنا است که آنان به مقام شيعهي واقعي نايل گشتهاند و روحشان، با جسم امامان (صلوات الله عليهم) سنخيت دارد و از باقي ماندهي طينت و سرشت معصومين (صلوات الله عليهم) آفريده شدهاند.
با توجه به آن چه گفته شد راز اين که حضرت امام صادق (صلوات الله عليه) ميفرمايد: «کان عمنا العباس نافذ البصيرة؛ عموي ما عباس، بصيرتي نافذ داشت» روشن ميشود.
[ صفحه 248]
چرا که، کلمهي «عم» به ضمير «نا» که متکلم معالغير است، اضافه شده است. به اين معنا که حضرت اباالفضل، عموي ما است؛ يعني عموي نه امام معصوم.
و به تعبير علماي «علم اصول»، سياق کلام و مناسبت حکم و موضوع، حاکي از آن است که علت نافذالبصيرة بودن حضرت عباس (سلام الله عليه) به خاطر نسبتي است که با امام معصوم دارد. و چون کلام حضرت امام صادق (صلوات الله عليه) در مقام مدح است، عنوان عمنا - يعني عموي ما - نيز صورت مدح و ستايش به خود ميگيرد. پس حضرت عباس (سلام الله عليه) از مقام «منا اهل البيت» که مقام شيعيان خاص است، به مقام «عمنا» ارتقاء يافته است.
چون کسي که عنوان «عمنا» دارد و عموي معصوم به حساب ميآيد، بايد بهرهاي از خصوصيات معصوم برده باشد. و اين غير از صورتي است که شخصي عموي معصوم باشد و امام معصوم، از لفظ «عمنا» استفاده نکرده و فقط تعبير «عم» را آورده باشد و يا اين که او را مدح و ستايش نکرده و بلکه قدح و سرزنش نيز کرده باشد؛ مثل ابولهب که عموي پيامبر بود و در عين حال، سرزنش هم شده است.
|