از آنچه گذشت، دانسته شد که اولا: چهارده نور مقدس (صلوات الله عليهم) مرتبهاي ظاهري دارند، که همان رتبه جسماني آنها است، و ديگر مرتبه نوري آن بزرگواران که حقيقت آنها است، که گاهي از آن مرتبه به «نورالأنوار» تعبير ميشود و زماني آن را «نور عظمت الهي» مينامند.
و ثانيا: آن بزرگواران «اسماء حسناي خداوند متعال» ميباشند، به اين معني که مظهر صفات جلال و جمال حضرت حق جل جلاله هستند و در واقع آن حضرات جلوههاي نور عظمت خداوند متعال هستند.
و ثالثا: کربلا و عاشورا زمان و مکاني است که رحمت الهي در آن جلوه نمود، و توجه و تمسک به آن - اقامهي عزا و گريهي بر آن حضرت - انسان را قابليت رحمت الهي ميدهد و مشمول غفران و قرب ايزد منان مينمايد.
و رابعا: وجود أقدس حضرت اباعبدالله (صلوات الله عليه)، ظاهري در زمين داشتند، و حقيقت حضرتش در آسمانها بسي والاتر و عظيمتر است و شکوه و مهابت آن بزرگوار تا لحظه شهادت بر دوست و دشمن آشکار بود.
و خامسا: اصل ايمان، بلکه حقيقت ايمان عبارت بود از اعتقاد به ولايت و مقام نوراني امامان معصوم (صلوات الله عليهم)، که آن را خداوند أساس و پايهي قبول أعمال و جايگاه معرفت به خدا و تقرب به درگاه خويش قرار داده است.
[ صفحه 241]
با توجه به اين اصول پنجگانه آنچه را به خوبي درمييابيم اين است: جلوه و نمود همهي آن اصول در وجود اقدس حضرت اباالفضل العباس (سلام الله عليه) نمودار است؛ چرا که آن حضرت را دوست و دشمن، عالم و جاهل به جلالت و شکوه و زيبايي و جمال ستودهاند. و آن هيمنه و شکوه و جلال و صلابت و سطوت، زيبايي و نيکويي که در آن حضرت بود همه مرهون حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) است.
به بيان ديگر: اين که حضرت امام صادق (صلوات الله عليه) ميفرمايند: عموي ما حضرت عباس (سلام الله عليه) «صلب الايمان» بود، و آن حضرت، «صلابت» را از اوصاف عموي بزرگوار خود ميشمارد.- به حسب فهم اين حقير - اشاره است به اينکه آن صلابت، نمودي و جلوهاي از صلابت و شکوه حضرت اباعبدالله الحسين است که در وجود مقدس حضرت عباس (سلام الله عليه) بروز نموده و آشکار شده است.
|