اگر قلبي متوجه مظلوميت و غربت آن بزرگواران شود، و از طرفي توجه داشته باشد که آن بزرگواران در بالاترين مرتبه عظمت و جلال و شکوه قرار دارند، ولي با اين همه بردبار و صبورند. به ديگر بيان: اگر انسان بتواند ظلمهايي که دشمنان بر آن بزرگواران روا داشتهاند تصور کند، آرام، آرام دلش ميسوزد، و اشکش جاري ميشود.
«... و ما بکي أحد رحمة لنا و لما لقينا الا رحمه الله قبل أن تخرج الدمعة من عينه...»؛ [1] .
هيچ کسي گريه نميکند بر ما از روي نيکي و مهرباني، مگر آنکه قبل از آنکه اشک چشمش خارج شود، خداوند او را رحمت ميکند...»
بنابراين ثمرهي گريه - نيکويي و مهرباني - به خاطر مظلوميت آن بزرگواران موجب ميشود که خداوند متعال به چنين شخصي رحم کند يعني او را مشمول نيکي و مهرباني ويژه خود قرار دهد، و روشن است که رحمت و مهرباني ويژه الهي - رحمت رحيميه - است که همان هدايت به راه مستقيم و رساندن به معرفت به مقام ولايت، و در نهايت معرفت خدا است. پس اگر گفته ميشود که بهترين راه و نزديکترين سير براي سالک همانا گريه کردن براي حضرت اباعبدالله الحسين (صلوات الله عليه) است، سخني برگرفته از وحي و کلام معصوم است.
چرا که «رحمت الهي» در حقيقت تجلي حقيقت حضرت محمد صلي الله عليه و آله بر قلب انسان، و روشن شدن قلب به نور ذات آن حضرت است که او «رحمة للعالمين» است، و قلبي که بر آل محمد صلي الله عليه و آله بسوزد، و به رحم آيد، خداوند متعال از نور رحمت خود، آن قلب را منور ميکند. و هويداست که قلبي بر آن حضرت نميسوزد مگر آنکه از سنخ آن حضرت باشد. [2] .
[ صفحه 232]
|