در اين حديث شريف به دو مطلب مهم و در عين حال ظريف اشاره شد. اول آنکه حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) عالم‏آراست، به اين معنا که آرايش و زيبايي عالم، به وجود أقدس آن حضرت صورت گرفته است که «زين السموات و الارضين» او است، و آن کس که اين حقيقت را يافت، زيبايي عالم را لمس، و زيبايي‏بخش آن را عاشق مي‏شود، و هر کس رو به آن سوي دارد، زيبا است، بنگريد به ذاکرانش که زيبايي همراه با شکوه را با هم دارند. دومين مطلب آنکه، چراغ راه هدايت راه‏پويان حقيقت و کشتي نجات‏بخش غرق‏شدگان گناه او است که: «أنه مکتوب عن يمين عرش الله، انه مصباح هدي و سفينة نجاة». [ صفحه 223] چراغ وقتي راهنماي گمگشتگان است، که روشن باشد نه خاموش، و کشتي نجات، وقتي نجات‏بخش است، که در دسترس غريق باشد، نه آنکه در ساحل پهلو گرفته باشد، چراغ گمشدگان را وقتي به سوي خويش مي‏کشد که در دسترس گمشدگان قرار گيرد، و کشتي وقتي نجات‏بخش است که غرق شده را در خود بنشاند. و عزيز شهيد فاطمه حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) همان چراغ روشني است که هر گمشده‏اي ديدار او را مي‏طلبد، و کشتي نجاتي است که هر غرق شده‏اي توان دسترسي به او را دارد. چرا که حضرتش رحمت الهي است که با شهادت گسترده شد و به همه‏ي عالم رسيد. به اين معنا که آن فيض الهي به شهادت، بسط يافت و رحمت واسعه الهي بودن آن حضرت ظهور و بروز نمود. نه اينکه آن حضرت با شهادت به اين مقام دست يافت، بلکه آن حضرت با شهادت خويش باعث شد که اين فيض الهي و رحمت خدايي گسترش يابد، زيرا همه‏ي سرگردانان عالم با گريه و سوز مي‏توانند از آن فيض الهي بهره‏مند شوند. بنابراين آن بزرگوار براي شفاعت کبري، ناقص نبود تا با شهادت آن رتبه را دارا شود. بلکه بروز و ظهور آن مقام عظماي شفاعت ممکن نبود مگر آن که حضرت به شهادت برسند تا گناه‏کاران بتوانند با پرشتاب‏ترين وسيله، يعني گريه و عزاداري به دامنش دست يابند. پس واقعه کربلا براي نجات شيعيان بود. نه رسيدن به رتبه و مقامي لذا فرمودند: «أنا قتيل العبرات». [1] لذا بايد گفت: واقعه کربلا براي ظهور و بروز رحمت عام الهي بود و از اين روي آن بزرگوار (صلوات الله عليه) «مصباح هدي» و «سفينة نجاة» است. اگر چشم بگشايي و گوش فرا داري، رأفت و محبت و مهرباني خداي متعال، و چهارده نور پاک (صلوات الله عليهم) را مي‏بيني که: «امام (صلوات الله عليه) انيسي نرم‏خوي و مهربان و پدري دلسوز، و برادري همسو، و مادري که به فرزند کوچک خود خوش‏رفتار است مي‏باشد، او در کارها و بلاهاي سخت پناهگاه بندگان درگاه الهي است... [2] » و مهربانتر و دلسوزتر و نزديکتر از او به خود کسي را نمي‏يابي، پس فراموشي او چرا؟ روي به غير او از چه روي؟ [ صفحه 224] اميد به غير او چگونه؟ صلابت، شوکت، حسن و زيبايي، آبرو و عزت، بجز از دربار حسين کس را ندهند. اين سخن نيست، قوت جان است‏ قوت عرفان فزاي ايمان است‏ گشايش کار به گفتار راست نيايد، و اين گنجينه کليدش سخن‏داني نيست. کاري نگشايد از مقال من و تو درگاه قبول را، کليد ديگر است‏ بدان که کليد اين قفل، و رمز اين راز فقط گريه است، و حل اين معما راهش ناله است، اگر قبله‏ي نماز کعبه است، و جايگاه عبادت مسجد، قبله‏ي گريه کربلا است، و حسينه پرستشگاه است و آه و ناله‏ي نماز، و اگر اين راه باز شد، اشک و ناله بر آن سرور عالم نه به اختيار است و نه به تشويق، نه کسي را ياراي منع کردن باشد و نه انسان را توان ترک گريستن. کساني که منع کنندم به گريه و ناله‏ گمان برند که اينها به اختيار من است‏ به هر حال راه همان است که بنموده شده، و زاد آن، خيمه عزا برپاي داشتن، و با سرشک چشم روي به او داشتن، و سر بر آستانش نهادن که: خرم دلي که منبع انهار کوثر است‏ کوثر کجا ز ديده‏ي پراشک بهتر است؟ گريه بر هر درد بي‏درمان شفا است‏ چشم گريان چشمه فيض خدا است‏

[1] الامالي: 137، بحارالانوار ج 44: 284. [2] «الامام الانيس الرفيق، و الوالد الشفيق، و الاخ الشفيق، و الام البرة بالولد الصغير، و مفزع العباد في الداهية الناد...». اصول کافي ج 1: 200، «کتاب الحجة، باب نادر في فضل الامام و صفاته، حديث اول، فراز هفتم.».