نکتهاي که بايد به آن توجه داشت اينکه در فرهنگ عرب بعضي از واژههاست که از نظر معني به يکديگر نزديکند، لکن تفاوتهايي ظريف بين آنها وجود دارد، مانند «قعود» و «جلوس» که در معناي «نشستن» مشترکند، اما تفاوت آنها در اين است، که هر گاه انسان از حالت ايستاده بنشيند عرب ميگويد: «قعود» و اگر از حالت خوابيده و... بنشيند ميگويد: «جلوس» همين گونه است واژه «مصباح» و «سراج» که هر دو به معناي «چراغ» است اما «سراج» مجموعه چراغ را ميگويند، ولي شعله چراغ را «مصباح» ميگويد: يعني جان چراغ [1] .
و نکته ديگري که فهم اين فراز را آسان ميکند، اينکه: کشتي نجات غير از کشتي مسافربري است، کشتي مسافربري مسافر خويش را با گرفتن کرايه جابجا ميکند، اما کشتي نجات، آن کشتي است که براي نجات انسانهاي غرق شده در دريا به گشتزني ميپردازد. و ويژگي چنين کشتي آن است که هميشه به دنبال کساني است که در دريا غرق شدهاند و
[ صفحه 222]
درصدد آن است که آنها را نجات بخشد، همانگونه که غرق شدگان هم فرياد کمک سر ميدهند، لذا هم غرق شدگان کشتي نجات را به کمک ميطلبند و هم کشتي نجات در پي يافتن غرق شدگان است.
سومين نکته که غفلت از آن سزاوار نيست اين است که «جملهي اسميهي» همراه با «أن» استمرار و دوام و هميشگي بودن را ميرساند، و اين فراز سوم به صورت جملهي اسميهي همراه با «ان» ادا شده تا دوام و پيوستگي را به شنونده و شنوندگان بفهماند.
با توجه به اين سه نکته معلوم ميشود که اولا حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) در شب تاريک غيبت براي جويندگان راه حقيقت، اصل و جان هدايت است، چرا که آن حضرت هميشه «مصباح هدايت» هستند بنابراين اگر کسي سالک هدايت، و جوياي حقيقت است، بايد بداند که تنها چراغ هدايت، آن حضرت است، و از توسل و پناه بردن به آن حضرت، معرفت حاصل ميشود. و آنها که در درياي گناه غرق شدهاند، و چارهاي براي نجات خود نمييابند. بايد بدانند که کشتي نجاتبخش آنها از هلاکت، حضرت سيدالشهداء (صلوات الله عليه) است، چرا که آن حضرت «سفينة نجاة» ميباشند. [2] .
|