همان‏گونه که سابقا اشاره شد، روشن است که چهارده نور مقدس (صلوات الله عليهم) مظهر اسماء و صفات جلال و کمال الهي هستند، و در تفسير آيه‏ي شريفه‏ي (و لله الأسماء الحسني) معلوم شد که اسماء حسناي الهي و نشانه‏هاي خداوند آن بزرگواران هستند که «الواصفون لقدرته و المعلنون لعظمته» و در وصف حضرت نبي اکرم صلي الله عليه و آله در دعاي شب مبعث وارد شده که آن حضرت «التجلي الاعظم» الهي است. بنابراين آن ذوات مقدسه هم «مظهر» اسماء و صفات ايزد منان هستند و هم «مظهر» صفات کماليه خداي تبارک و تعالي، يعني هم جايگاه ظهور و آشکار شدن و هم نمود و آشکار کننده‏ي تمامي صفات و اسماء خداي سبحان هستند. هم «نمود» او و هم نمايانگر، او مي‏باشند. مؤخرند به صورت ز انبيا اما مقدمند به معني به جمله‏ي اشيا رييس اهل دلند و شهان اهل صفا مظاهرند براي ظهور نور خدا [1] . يکي از صفات الهي آن است که بر جميع عالم ولايت تکويني دارد، که (هو الولي الحميد) [2] و هم ولايت تشريع احکام و هم ولايت هدايت از آن او است که (الله ولي الذين آمنوا...) [3] به اين معني که خداوند سبحان آفريننده هر پديده‏اي است، و بر همگي آنها سلطنت و ولايت دارد که هر گونه تصرفي بکند؛ چرا که او خالق و مالک حقيقي تمام آفرينش است. و او است که دستورات و احکام را براي بندگان خود وضع مي‏کند و تشريع همه احکام به دست او است. و خليفه خداوند در بين همه خلقت در تمام صفات از جمله همين دو ولايت، چهارده نور [ صفحه 209] پاک (عليهم صلوات الله) هستند که (انما وليکم الله و رسوله و الذين آمنوا، الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزکوة و هم راکعون) [4] يعني مظهر و جايگاه ولايت تشريعي و نيز ولايت تکويني خداي متعال آن بزرگواران هستند. و نکته جالب توجه اينکه ولايت تشريعي که از طرف خداوند براي آن ذوات مقدسه وضع شده است، قابل غصب کردن مي‏باشد همان‏گونه که غصب شده و اين غصب تا ظهور حضرت قائم آل محمد صلوات الله عليهم، ادامه دارد. اما ولايت تکويني آن چهارده نور پاک صلوات الله عليهم به هيچ وجه امکان غصب شدن ندارد، عالم محقق، و دانشمند نکته‏سنج آيةالله نبوي قمي قدس سره در ارتباط با ويژگيهاي اين دو منصب مي‏نويسد: «... اولياي خدا داراي دو منصبند، يکي زعامت امر تشريع، دوم زعامت امر تکوين، در زعامت امر تشريع تصرف آنان قابل رؤيت و مشاهده است. مثلا امر و نهي، و خطابه و موعظه و اجراء حدود و قصاص و جهاد و ساير مقامات تشريعي... همه‏ي اينها مقامي است ظاهري و علني، که اگر بسط يد در آنها داشته باشند معلوم و اگر مقهور شوند، و اين موقعيت به غصب از آنان زايل گردد آن هم ظاهر و هويدا است. ولي منصب دوم که زعامت امور تکويني عالم است براي مردم قابل رؤيت و مشاهده نيست، مگر آنکه خود آن بزرگواران به خاطر معرفي شموخ و عظمت خود احيانا گوشه‏اي از آن تسلط معنوي را به ديگران ارائه دهند، چنان که ظاهرا با اشاره خورشيد را بر مي‏گرداندند و... اما بقيه‏ي موارد را مردم نمي‏بينند، و توجه ندارند مگر آنکه با نيروي علم و ايمان [معرفت شهودي] به وجود اين حقايق غيبي مذعن و معتقد شوند. [و به هر حال] منصب دوم قابل غصب کردن نيست و امام (صلوات الله عليه) در هر حال چه مبسوط اليد و چه مقهور و محروم از زعامت امر تشريع باشد، عهده‏دار اين منصب هست و به انجام وظيفه و اجراء برنامه‏ي تکوين مشغول است...». [5] . [ صفحه 210] اما اينکه امام (صلوات الله عليه) از ولايت تکويني براي اجراء برنامه‏هاي ولايت تشريعي استفاده نمي‏کنند، علل و عوامل متعددي دارد که همگي آنها را مي‏توان در يک جمله خلاصه کرد که: آنها گرچه قادرند و در عالم هستي ولايت دارند، اما عالم و حکيم و مطيع خداوند حکيم هم هستند. بر اين اساس - اطاعت و حکمت - به جز مواردي که حکمت اقتضاء کند نظام خلقت را رعايت مي‏کنند که براساس همان ولايت تکويني، حفظ نظام خلقت نيز بر عهده آنها است. از همين روي برخلاف نظام عادي خلقت کاري نمي‏کنند مگر اينکه علم و حکمت آن بزرگواران اقتضاء کند آنهم بر اساس فرمان خداي سبحان. خلاصه اينکه گرچه آن انوار مقدسه داراي ولايت تکويني بر همه‏ي عالم هستند ولي آن ولايت بر اساس مظهريت آنها از صفات کماليه الهي است مانند علم، حکمت، قدرت و در عين حال اطاعت از فرمان حضرت حق جل جلاله، و واضح و آشکار است که اگر خورشيد را برمي‏گردانند، و يا عکس شير را، شير واقعي مي‏کنند، و يا در هنگامي که درب خانه را آتش مي‏زنند و يا ظلم را به آنجا مي‏رسانند که طفل شيرخوار را شهيد مي‏کنند، از آن ولايت استفاده نمي‏کنند، همه و همه بر اساس علم و حکمت است و از همه بالاتر اطاعت از خواست خداوند متعال. و از همين روي ما واماندگان بيابان ناداني، و درماندگان از معرفت رباني را نمي‏رسد که چون و چرا کنيم، که تنها وظيفه ما تسليم محض در مقابل آن أنوار مقدسه است، که تکليف همين است و بس، مگر اينکه به رتبه بصيرت و معرفت الهامي برسيم، و اسرار کردار و گفتار آنان را درک کنيم، همان‏گونه که حضرت موسي (علي نبينا و آله و عليه السلام و الصلاة) اسرار کردار حضرت خضر (صلوات الله علي نبينا و آله و عليه) خبر نداشت تا آن گاه که حضرت خضر صلوات الله عليه بيان فرمود. و همين‏گونه است اسرار کردار و گفتار چهارده نور مقدس (صلوات الله عليهم) که با عقل و با دانش عادي راز احاديث و يا اعمال آن بزرگواران را نتوان فهميد، و کساني که به رتبه «منا أهل البيت» نرسيده‏اند و مي‏خواهند، رمزي از رموز آن حضرات را پيدا کنند، راه به بيراه خواهند برد و بايد به چنين عقلي و عاقلاني گفت: [ صفحه 211] اي مگس عرصه‏ي سيمرغ نه جولانگه تو است‏ عرض خود مي‏بري و زحمت ما مي‏داري‏ آري رازگشاي اسرار آل محمد (صلوات الله عليهم) عقل نوراني است که توسط «نورالانوار» تأييد شده باشد [6] ، بنابراين هوشي که اسير هوس شده و در ظلمات فرورفته، توان درک «نور» را از کف داده و تا عقل تاريک در تاريکي غرق شده کجا توان رسيدن به وصال نور دارد؟

[1] رسائل ادهم خلخالي: 147. [2] شوري / 28. [3] بقره/ 257. [4] مائده/ 55، «همانا ولي شما خداوند و رسول خدا است و کساني که ايمان آورده، همانان که نماز را به پا داشته و زکات مي‏دهند در حالي که در حال رکوع مي‏باشند.». [5] امراء هستي: 85، 86. [6] در بخش «عقل و بصيرت» همين کتاب. بحث مفصلي راجع به عقل مطرح شد.