مژده ياران زاده‏ي ام‏البنين آمد خوش آمد از بني‏هاشم به دنيا مه جبين آمد خوش آمد صورتش بر ماه و قد و قامتش بر سرو ماند پاره‏ي قلب اميرالمؤمنين آمد خوش آمد گفتگو ممکن نباشد از جمال بي مثالش‏ در زبانش ذکر رب العالمين آمد خوش آمد بهر پابوسش هزاران حامل عرش الهي‏ تهنيت گويان به حيدر، بر زمين آمد خوش آمد چون پدر زد بوسه بر آن بازوان نازنينش همچو او، اين در شجاعت بي قرين آمد خوش آمد اي گناهکاران بگيريد اينک از دامان عباس‏ در قيامت شافعي بر مذنبين آمد خوش آمد در شب چارم ز شعبان المعظم در مدينه‏ از صدف بيرون شد آن در ثمين آمد خوش آمد از هزاران چمن، آمد خوش آمد را بگوئيد چون گلي از باغ و رضوان برين آمد خوش آمد منصبش باب الحوائج نامش عباس رشيد است‏ ياور بي ياور و مستضعفين آمد خوش آمد [ صفحه 19] کنيه او را ابوالفضل و ابوفاضل بخوانيد جانثار و حامي قرآن و دين آمد خوش آمد چشمتان اي عاشقان روشن از اين ميلاد مسعود يار و پرچمدار شاه مشرقين آمد خوش آمد اي بشير عيدي بگير اينک برات کربلا را عطر و بوي تربت قبر حسين آمد خوش آمد [1] .

[1] شعر از مؤلف: سيد بشير حسيني.