چنانکه در نحوهي مکالمهي پدر عروس و وکيل داماد مطالعه کرديد، پدر امالبنين نه تنها از دخترش تعريف و تمجيد نکرد که دختر ما اين فضايل و کمالات و اين محسنات و امتيازات را دارد؛ بلکه اظهار کوچکي کرد و گفت: شايد دختر ما
[ صفحه 74]
شايستگي داماد را نداشته باشد...
اين اخلاق و سير و سلوک بزرگان و خانوادههاي کريم و اصيل است که هنگام برخورد با يکديگر از در تواضع وارد شده و اظهار کوچکي ميکنند.
بنابراين خانوادههايي که مرتب از فرزندانشان تعريف و تمجيد ميکنند از اخلاق بزرگان بهرهاي ندارند و از جهاتي کمبود دارند.
يعني تعريف و تمجيد از دختر و پسر از ناحيهي پدر و مادر کار معقول و پسنديدهاي نيست؛ بلکه اين وظيفه بر عهدهي شخص ثالث و رابط بين طرفين است، چون زندگي آينده، مانند صندوقي سربسته است و آيندهاش معلوم و روشن نيست که به چه صورت درميآيد.
بنابراين اگر حقيقتا آن دختر امتيازات و محسناتي دارد که شايستهي تعريف و تمجيد است، خواهي نخواهي در مرور زمان به منصهي ظهور ميگذارد و خود را نشان ميدهد و خانوادهي داماد با مشاهدهي آن فضايل و کمالات مسرور و سربلند ميشوند که چه عروس با کمالي نصيبشان شده؛ در اين صورت گفتن آنها توسط پدر و مادر لزومي ندارد.
و چنانچه حقيقت نداشته باشد که صلح و صفاي زندگي آينده را به مخاطره مياندازد و از همان ابتداي زندگي خانوادهي تعريف کننده متهم به دروغ پردازي، منفيبافي و دغلبازي ميشوند و تا آخر عمر به رخ يکديگر ميآورند که تو را به اين دروغ گوييها به من قالب کردند. و همين طور در خصوص داماد...
به هر حال ازدواج تاريخي اميرمؤمنان با امالبنين مادر ابوالفضل، حامل اين پيام براي پدران و مادران است که هنگام معرفي پسر يا دخترشان حتي الامکان از تعريفات مسئله آفرين پرهيز نمايند و به بيان ضروريات بسنده کنند و معرفي
[ صفحه 75]
محسنات و امتيازات طرف را به شخص ثالث واگذارند.
|