اين يک حقيقت غير قابل انکار است که يک شخصيت برجسته، از هر جنسي باشد صفات و خصال پسنديدهي او بر سر زبانها ميافتد و مورد تعريف و تمجيد دوست و دشمن قرار ميگيرد و ضرب المثل خانوادههاي ديگر ميشود.
بر همين اساس چنانکه در صفحات قبل گذشت؛ امالبنين از فضايل و کمالات و محسناتي برخوردار بوده که ساير دختران نداشتهاند و لذا عقيل که بزرگترين نسبشناس و تا حدي از سير و سلوک و فرهنگ خانوادهها مطلع بوده، وقتي اميرمؤمنان ميفرمايد زني با اين ويژگيها ميخواهم...
جناب عقيل بيدرنگ امالبنين را معرفي ميکند و آن حضرت هم، کمترين سؤالي از خصوصيات جسمي، روحي و خانوادگي او نميکنند و ميفرمايد به خواستگاري او برو.
بنابراين ضرب المثل بودن امالبنين در عصر خود، اين پيام مهم و گرانسنگ را به دختران مسلمان و پيروان قرآن و عترت ميرساند که؛
اگر دختر خانمها خود را مزين به اخلاق حسنه و متصف به صفات و خصال پسنديده نمايند و در برخورد با همنشينان و هنگام عبور و مرور در کوچه و خيابان و نيز هنگام شرکت در مجالس، با پوشش و حجاب کامل و با هيئت و هيبت وزين و متين و گفتار اديبانه و محترمانه و رفتار و کردار بزرگ منشانه عمل کنند؛ در آن حال از آنها تعريف و تمجيد نشود، ليکن اين طور نيست که محسنات او براي هميشه پنهان و ناگفته بماند؛ بلکه نظارهگران، خوبيهاي او را در مرور
[ صفحه 72]
زمان و در جاهاي مناسب متذکر ميشوند و در غياب وي محسنات و ويژگيهاي او را براي يکديگر ميگويند و کمکم به صورت ضرب المثل درميآيد. و به همين ترتيب اگر دختر بيادب، پررو، جسور، پرخاشگر، ازخودراضي، خودبزرگبين، مغرور، بيبندوبار، بيحجاب و بدحجاب، ولگرد کوچه و خيابان و در يک جمله دختر شلخته باشد، آن هم بر سر زبانها ميافتد و در جهت منفي ضرب المثل ميشود.
|