يکي ديگر از نکات بسيار مهم اين ازدواج که براي جامعهي اسلامي و پيروان قرآن و عترت پيامي بزرگ و ارزشمند است، جريان شايستگي يک دختر
[ صفحه 70]
روستايي براي همسري با بزرگترين مرد تاريخ بشريت، يعني علي بن ابيطالب عليهالسلام است.
وقتي حزام بن خالد به عقيل ميگويد: آقاي عقيل، دختر ما يک دختر روستايي و باديه نشين است و شايد شايستگي لياقت و همسري مردي شهرنشين مانند علي بن ابيطالب عليهالسلام را نداشته باشد.
جناب عقيل ميفرمايد: آقاي حزام، برادرم علي عليهالسلام با علم و آگاهي از اين مسائل مرا به اينجا فرستاده است؛ يعني جناب حزام فضل، کمال، شايستگي، لياقت و برجستگي فرد يا افراد هيچ ربطي به شهري و روستايي بودن ندارد.
چه بسيار دختران روستايي که به خاطر فضايل، کمالات، فرهيختگي و ادبشان در دامن پاک خويش مردان بزرگي را پرورش دادند که نام نيکشان بر فراز قلههاي تاريخ ثبت گرديده و شرح حالشان اوراق تاريخ را زرنگاري نموده است.
و چه بسيار دختران شهري که در دامن ناپاکشان جنايتکارترين، فاسدترين و ظالمترين افراد را پرورش دادهاند که اوراق تاريخ مملو از آثار ننگين اين گروه از زنان است.
بنابراين فضل و کمال و شايستگي و بزرگواري، سرمايهي بزرگي است که خداوند در عطاي آن شهري و روستايي بودن را در نظر نميگيرد؛ بلکه لياقت و استعداد وي را ملاحظه نموده و به او ميدهد. که از جملهي آنها امالبنين مادر قمر بنيهاشم، يک دختر روستايي بود که مايهي افتخار و سربلندي خود، خانواده و
[ صفحه 71]
پيروان قرآن و عترت شد.
|