موضوع مهريه يکي از معضلات اجتماعي است که در عصر ما به صورت آفت، ويروس و بلا بر سر راه جوانان درآمده و روند تشکيل خانوادههاي جديد را کند کرده و بسياري از جوانان در اثر ناپختگي، خواب آلودگي و غرور و
[ صفحه 67]
خودخواهي راهي زندان نموده است.
و جالب اينکه برخي از حيلهگران و فريبکاران، براي سرپوش نهادن بر اين خيانت اجتماعي، رنگ و بوي ديني به خيانت خود ميزنند و ميگويند مهريه به شمار آيات قرآن يا به تعداد پيامبران الهي (124000) يا... سکه باشد!! که ميتوان گفت تعيين مهريه، با اين عناوين به مراتب خيانت و گناهش از مهريه زياد گرفتن بالاتر است.
به هر حال جواناني که دم از قمر بنيهاشم ميزنند، ميبينند مهريهي مادر قمر بنيهاشم چگونه تعيين شد؛
وقتي حضرت عقيل دربارهي مهريهي امالبنين سخن ميگويد، حزام بن خالد ميگويد: جناب عقيل در قبيله، طايفه و خانوادهي ما شخصيت و شايستگي و به زبان روايات معصومين؛ ايمان و اخلاق ملاک است نه مهريهي کلان.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودهاند، هرگاه مردي به خواستگاري دختر شما آمد، اول از دين و اخلاق او جويا شويد، اگر اين دو خصال پسنديده را داشت، سريعا دختر را به حبالهي او درآوريد که دنيا و آخرت انسان در گرو همين دو خصلت است. و در صورت مثبت بودن قضيه اگر به بهانههاي واهي و بياساس و به خاطر امور مادي، دست رد بر سينهي خواستگار بزنيد و مانع آن پيوند شويد، دختر خود را بدبخت کرده و باعث گسترش فساد و فحشا شدهايد. [1] .
همين چيزي که امروز دامنگير جامعهي اسلامي شده است.
نگارنده آمارهايي از مهريههاي کلان و مهريههاي کم و سرگذشت آنها دارد
[ صفحه 68]
که به لحاظ اختصار و پرهيز از اطالهي کلام به نقل دو سه نمونهي آن بسنده ميکنيم.
- دختري 20 کيلو طلا مهريهاش بود، ولي فقط توانست شش ماه با شوهرش زندگي کند و به ناچار مهريهايش را بخشيد و به خانهي پدر بازگشت.
- در مقابل، دختري با 5 سکهي بهار آزادي مهريه، يک زندگي با صلح و صفا را تشکيل داده و هم اکنون با داشتن چند فرزند و سرشار از نشاط و شادابي با هم زندگي ميکنند.
- دختر ديگري با مهريهي 2565 سکهي بهار آزادي ازدواج کرد؛ ولي سه روز بعد از عروسي داماد فرار کرد! وقتي پس از مدتي خانوادهي دختر او را يافتند، حاضر شدند بدون پرداخت مهريه، او را طلاق دهد.
- در مقابل، دختري با مهريهي 14 سکه بهار آزادي ازدواج کرد و در حال حاضر داراي يک زندگي نمونه است که با صلح و صفا و داشتن چند فرزند زندگي ميکند.
- دختري نجيب و پاکدامن از خانوادهي محترمين با مهريهي کلان حدود نصف يک پارچه آبادي، و چهل روز مراسم عروسي و... ازدواج کرد.
ولي از آنجا که شوهرش قمارباز و بيدين بود، پس از باختن تمام مال و ثروتش بر سر ميز قمار، بنا شد زنش را در معرض قمار قرار دهد!...
اين خبر هولناک توسط کلفت خانواده که پيرزني مومنه بود خيلي سريع به بستگان آن زن نجيب و پاکدامن رسيد، او هم شبانه به صورت ناشناس و با لباس مردانه به خانهي پدر بازگشت و براي حفظ ناموس خود از تمام حقوق و مهريهي کلانش صرفنظر کرد. بعد از چندي فرزندانش را به خانهي پدرش آورده و آنان را به خوبي تربيت کرد و يک عمر با افتخار و سربلندي زيست و...
[ صفحه 69]
اما شوهر نامرد، نانجيب، بي دين و قمار بازش پس از باخت آن همه مال و ثروت پدرش به دريوزگي و گدايي در کنار خيابانها افتاد.
- در مقابل، خانوادهاي را ميشناسم که دختر فهميده و کارداني را با مهريهي جزئي با جوان تهيدستي مزدوج کردند که روزهاي اول زندگي، گاهي قوت لايموت نداشتند و با يک قرص نان، شبانه روز خود را سر ميکردند؛ ليکن در اثر صبر و تحمل و ايمان و اعتقاد به مقدرات الهي و توسل به خدا و خاندان نبوت، با نهايت مهر و محبت و صلح و صفا اين مراحل را پشت سر گذاشتند و در مرور زمان از برکت قدوم 9 فرزندي که خداوند به آنان عطا کرد، کارشان بالا گرفت و تا آنجا پيش رفتند که از حيث مالي، يکي از ثروتمندان منطقه و از حيث اجتماعي يکي از خانوادههاي محترم، معتمد، سخاوتمند، مهماننواز و مورد عزت و احترام مردم شدند.
به هر حال منظور از نقل اين حکايات اين بود که مهريهي کلان کارساز نيست و سعادتمندي و خوشبختي نميآورد؛ بلکه اين دين، اخلاق، وجدان و شرف انساني است که صلح و صفا ميآورد و به زندگي رونق ميبخشد.
بنابراين جوانان (دختر و پسر) بايد از ازدواج تاريخي امالبنين (مادر حضرت اباالفضل عليهالسلام) سرمشق بگيرند و به شخصيت و ايمان و اعتقاد طرف فکر کنند، نه به مال و ثروت و مهريهي کلان.
|