مدير محترم انتشارات حضرت عباس عليه‏السلام مکرر از اين جانب خواسته بود [ صفحه 8] کتابي مختصر و خلاصه درباره‏ي زندگاني حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام بنويسم که به دو جهت پاسخ منفي مي‏دادم؛ جهت اول: کثرت اشتغال به تحقيقات علمي و عدم فرصت مناسب. جهت دوم: وجود کتابهاي متعدد با عناوين مختلف به زبانهاي گوناگون و به صورتهاي خلاصه و مفصل درباره‏ي زندگاني آن حضرت که مؤلفين و محققين محترم با تحمل زحمات طاقت‏فرسا به رشته‏ي تحرير درآورده و در دسترس عموم قرار داده‏اند، شکرالله مساعيهم و تقبل‏الله منهم بقبول حسنة. به هر حال اين درخواست و جواب در همين محدوده باقي‏ماند تا اينکه پس از گذشت پنج سال، خداوند تبارک و تعالي بر سر حقير منت نهاد و اين توفيق نصيبم شد که تعطيلات تابستاني سال 86 را، در جوار ملکوتي حضرت ثامن الحجج سپري سازم. وقتي به اين درگاه وارد شدم به ذهنم خطور کرد که چه خوب است اين فرصت طلايي را غنيمت شمارم و زيره‏اي به کرمان ببرم و با نگارش جزوه‏اي درباره‏ي زندگاني قمر بني‏هاشم خود را در قافله‏ي رهروان عشق وارد کنم. پس از خطور اين فکر و خيال قضيه را تعقيب کردم و اين جزوه‏ي مختصر را از روي کتابهاي معتبري که درباره‏ي آن حضرت نوشته شده بود اقتباس، ترجمه و برداشت نمودم.