سپس مقدمات عروسي را فراهم کرده و مهريه را با هداياي ارزنده به خانهي عروس فرستادند...
زنان قبيلهي بنيکلاب، عروس را آماده و او را با سلام و صلوات و سرودهاي وزين، پر محتوا و مناسب به خانهي داماد آورده و پس از انجام مراسم، با بهجت و سرور زايدالوصفي، عروس را تنها گذاشته و از حجله بيرون آمدند...
آنگاه يعسوب الدين؛ قائد الغرالمحجلين؛ فاتح خيبر؛ مولاي متقيان علي بن ابيطالب عليهالسلام به حجله وارد شد و اين خورشيد و ماه که هريک براي ديگري از موهبات الهي محسوب ميشدند و تا کنون يکديگر را نديده بودند، در کنار هم قرار گرفتند، علي بن ابيطالب با اولين برخورد و اولين کلمات با امالبنين او را از حيث جمال، فضل و ادب بالاتر، بهتر و ارزشمندتر از آنچه شنيده بود يافت.
به هر حال اين ازدواج و پيوند زناشويي که از موهبات الهي محسوب ميگردد و در طول تاريخ بينظير بوده صورت گرفت و پس از چندي پنجمين فرزند حيدر کرار، فاتح خيبر اميرمؤمنان به نام ابوالفضل (قمر بنيهاشم) پا به عرصهي وجود گذاشت. و چنانکه در عالم خواب به پدر امالبنين گفته شد، تا زماني که اين دنيا استوار و پابرجا است، اين ماه آسمان عزت، شرف، جوانمردي و وفاداري همچنان تابنده و نورافشان است. [1] .
[ صفحه 62]
|