از آنجا که مصيبت‏خواني و مرثيه‏سرايي در حوزه‏ي خودش يک علم و هنر محسوب مي‏گردد که به نحوه‏ي اجرا و نقل آن براي شنوندگان، و ذوق و سليقه و ابتکارات شخص مداح بر مي‏گردد. (به نحوي که يک يا چند صفحه از تاريخ و شرح حال امام يا امام‏زاده‏اي را به خوبي و با دقت مطالعه کنند و فرازهايي از آن را مطابق با ذوق و سليقه‏اش انتخاب نمايد و هنگام خواندن براي شنوندگان، آن را به صورت و لحني سوزناک بخواند که شنونده دلش بسوزد و اشکي بريزد.) لذا از نوشتن آن پرهيز نموده و به صورت خلاصه به ذکر چند عنوان در مصيبت قمر بني‏هاشم عليه‏السلام اشاره مي‏کنيم: 1 - پس از آمدن فاطمه‏ي بني‏کلابه به خانه‏ي علي عليه‏السلام از آن حضرت تقاضا کرد، مرا فاطمه صدا نزنيد. 2 - هنگام ولادت حضرت عباس حضرت علي عليه‏السلام دستهاي او را مي‏بوسيد و مي‏گريست... 3 - در مقابل طعنه‏ي زنان مدينه، ام‏البنين قنداقه‏ي عباس را دور سر حسين مي‏گردانيد؛ يعني عباسم فداي حسين باد. 4 - سقاي لب تشنگان رفت براي اهل حرم و بچه‏ها آب بياورد و بچه‏ها در [ صفحه 46] انتظارند. 5 - عمرسعد براي حضرت عباس و برادرانش امان‏نامه آورد و او جواب دندان‏شکني داد. 6 - وقتي براي اباالفضل امان‏نامه آوردند، زينب کبري عليهاالسلام مضطرب شد که نکند عباس امان‏نامه را بپذيرد. 7 - هنگام ورود به شريعه‏ي فرات. 8 - کمين کردن دشمن و دست راست، چپ و پاره کردن مشک آب. 9 - عمود آهنين بر سر آن حضرت. 10 - صداي ناله‏ي عباس بلند شد که اي برادر برادرت را درياب. 11 - تقاضاي قمر بني‏هاشم در دم آخر از امام حسين که مرا با اين حالت به خيمه‏ها مبر... 12 - آمدن امام حسين بر بالين برادر و گفتن: الان انکسر ظهري و قلت حيلتي. (اکنون کمرم شکست و توانم کم شد.) 13 - شنيدن اهل حرم خبر شهادت حضرت عباس را. 14 - داغ روي داغ اينکه هنگام وداع اهل بيت با کشته‏ها زن و فرزندان عباس نتوانستند با کشته پدر وداع کنند. 15 - خبر شهادت عباس به ام‏البنين رسيد... 16 - آمدن اهل مدينه به استقبال اهل بيت عليهم‏السلام و جويا شدن ام‏البنين از حسين و عباس. 17 - آمدن ام‏البنين در قبرستان بقيع و گريه براي فرزندش. [ صفحه 47]