به نوشته مرحوم عمادزاده در زمان امام حسن مجتبي عليهالسلام و بعد از شهادت آن حضرت، قمر بنيهاشم فرماندهي قشون، و هماره ملتزم رکاب برادران خود (امام حسن و امام حسين عليهماالسلام) بود و گروهي از جوانان بنيهاشم و صحابه با تجهيزات کامل تحت فرمان او بودند.
جوانان بنيهاشم که عدهي آنها کمتر از 30 نفر نبوده، هرگاه از منزل خارج ميشدند به فرماندهي حضرت عباس با شمشيرهاي برهنه سوار بر اسبهاي جنگي شده و با هيبت و هيئتي خاص رهسپار مقصد از پيش تعيين شده توسط ولي امر خود (امام حسن يا امام حسين عليهمالسلام) ميشدند.
و اين حرکت آنان که با شوکت و جلالي خاص به رياست عباس صورت ميگرفت، هنگام عزيمت و عبور از بين مردم دوستان را به وجد و شوق و شعف ميآورد و دشمنان را به ترس، دلهره، اضطراب... واميداشت و همين امر سبب شده بود که قامت بلند و شجاعت عباس زبانزد خاص و عام شود و در محافل و مجالس از شهامت، صلابت، صولت، غيرت و حميت او سخن بگويند.
هنگامي که وليد (حاکم مدينه) مأمور شد نامهي يزيد را به امام حسين عليهالسلام ابلاغ نمايد، امام حسين عليهالسلام به صورتي که اشاره شد سي نفر از جوانان بنيهاشم را فرماندهي و سپهسالاري حضرت عباس عليهالسلام با شمشيرهاي برهنه و شوکت و جلالي خاص به جايگاه وليد فرستاد که ابلاغيه را گرفته، نزد امام بياورند. آنها طبق دستور امام به محل استقرار وليد داخل نشدند و مأموريت خويش را به ثمر رساندند.
[ صفحه 27]
و اما سپهسالاري آن حضرت از مدينه و مکه تا کربلا را دوست و دشمن نوشتهاند و نيازي به تکرار آنها در اينجا نميباشد.
|