پس از اينکه فاطمه‏ي کلابيه به خانه‏ي علي آمد، طبق معمول او را فاطمه صدا مي‏زدند، تا اينکه يک روز حضرت علي عليه‏السلام وارد منزل شد و او را ناراحت و گريان ديد. حضرت به دلجويي همسر با فضل و کمالش پرداخت و علت ناراحتي او را [ صفحه 18] پرسيد... وي در جواب گفت: تقاضا مي‏کنم اگر ممکن است از اين به بعد مرا فاطمه صدا نزنيد. حضرت پرسيدند: چرا و به چه علت؟ فاطمه‏ي کلابيه گفت: از وقتي که به خانه‏ي شما آمده‏ام، چنين احساس کرده‏ام که هرگاه مرا فاطمه صدا مي‏زنيد، فرزندان دختر پيامبر به ياد مادرشان مي‏افتند و شايد ناراحت شوند و من نمي‏خواهم آنان ناراحت شوند. حضرت دعايي در حق او کردند که به فکر فرزندان فاطمه‏ي زهرا است و نمي‏خواهد آنان را ناراحت ببيند. آنگاه فرمودند بسيار خوب از اين به بعد تو را ام‏البنين يعني مادر پسران صدا مي‏زنم. آري! ام‏البنين از اينکه تقاضايش مورد پسند و قبول شوهرش واقع شد به ظاهر خوشحال و خندان شد، ليکن شايد به صورت کنايه‏اي فهمانده باشد يا علي من که فرزندي ندارم که مرا مادر آنان بخواني و حضرت در پاسخ فرموده باشند ناراحت مباش من به تو بشارت مي‏دهم که در آينده داراي پسراني خواهي شد که چون ماه تابان و ستارگان درخشان در تاريخ بشريت مي‏تابند و نور مي‏دهند و تاريخ به وجودشان فخر مي‏ورزد.