بسم الله الرحمن الرحيم
عشاق چون به درگه معشوق رو کنند
از آب ديدگان، تن خود شستشو کنند
قربان عاشقي، که شهيدان کوي عشق
در روز حشر، رتبهي او آرزو کنند
عباس نامدار، که شاهان روزگار
از خاک کوي او، طلب آبرو کنند
مير آب بود و لب تشنه جان سپرد
ميخواست آب کوثرش اندر گلو کنند
بي دست ماند و داد خدا، دست خود به او
آنان که منکرند، بگو روبهرو کنند
گر دست او نه دست خدايي است، پس چرا؟
از شاه تا گدا، همه روي سوي او کنند
درگاه او چو قبلهي ارباب حاجت است
باب الحوائجش، همه جا گفتگو کنند [1] .
وقتي «شجاعت» ، «رشادت» ، «مشک» ، «دست بريده» ، «وفا» ، «صفا» و... را ميشنويد نام چه دلاوري به ذهن شما ميآيد؟
قمر بنيهاشم عليهالسلام نام و نشاني است که همه آن را بارها به زبان آوردهاند و کسي نيست که «حضرت عباس» را شخصيتي ناآشنا در تاريخ پندارد. اما حقيقت، مطلبي ديگر است متأسفانه تمام زواياي زندگاني ايشان خوب شکافته نشده و تأليفات زيادي در اين باره نداريم. و اگر بارگاه ملکوتي ايشان نيز مجزا نبود، مطالب کمتري نيز
[ صفحه 8]
نصيبمان ميشد زيرا: احتمالا يکي از علل جدايي بارگاه حسين عليهالسلام و عباس عليهالسلام از همديگر اين است که خداوند اراده نموده که بارگاه او نيز جداگانه محطّ رحمت الهي و مظهر کرامات غيبي و منار انوار حقيقي و مجلاي تجليات عوالم قدسي گردد و اگر از ساير شهدا جدايش نميکرد، مردم عاشق و شيفته دل، عظمت و قداست مقام او و تقربش را به معشوق بيهمتا آن گونه که بايد و شايد نميشناختند.» [2] .
اين نوشتار سعي به بيان جلوههايي از پيوند يوسف زهرا عليهاالسلام امام زمان عليهالسلام با قمر بنيهاشم حضرت ابوالفضل عليهالسلام دارد، اگرچه از جهت تتبع و تحقيق کار ناقصي است، اما چون متعلق به آن بزرگواران است با ارزش بوده و گاهي يک اثر کوچک، آثار بزرگ را به همراه دارد.
شهيد مطهري در اين خصوص ميفرمايد: «متأسفانه تاريخ از زندگي آن بزرگوار اطلاعات زيادي نشان نداده، يعني اگر کسي بخواهد کتابي در مورد زندگي ايشان بنويسد، مطلب زيادي پيدا نميکند، ولي مطلب زياد به چه درد ميخورد، گاهي يک زندگي يک روزه يا دو روزه يا پنج روزه يک نفر که ممکن است شرح آن بيش از 50 صفحه نباشد، آنچنان درخشان است که امکان دارد به اندازهي دهها کتاب ارزش آن شخص را ثابت کند، و جناب ابوالفضل العباس عليهالسلام
[ صفحه 9]
چنين شخصي بود» [3] .
در حقيقت معرفت به اين خاندان، رمز حيات و هويت انسانهاست. زيرا شناخت اولياء دين، گوهر گران بهايي است که دارندهي آن سعادتمند دنيا و آخرت است و نشناختن امام زمان در هر عصري رهآوردي جز شقاوت ندارد؛ زيرا «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية؛ هر کس امام زمانش را نشناخت [علاوه بر زندگي جاهلي] به مرگ جاهليت ميميرد» . [4] .
و هنگامي که هنگامهي قيامت فرارسد و هر کس را به سوي امام زمانش فراخوانند (و يوم ندعوا کل أناس بامامهم) [5] بيمعرفتان کوي ائمه عليهمالسلام، همان طوري که در دنيا گرفتار «امام نار» بوده، آشفته و مضطرب، اسير «امام نار» ميشوند.
در اين راستا علاوه بر معرفت چهارده نور پاک - که صاحب عصمت و ولايت هستند - شناخت و علم و آگاهي به مقام حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام نيز لازم و ضروري است.
ششمين پيشواي حق حضرت امام جعفر صادق عليهالسلام در زيارت دلاور علقمه عليهالسلام ميفرمايد:
[ صفحه 10]
«لعن الله من جهل حقک و استخف بحرمتک» [6] ؛ خدا لعنت کند، کسي را که حق تو را نشناسد و مقام تو را سبک بشمارد.
چرا کسي که جاهل به حق شهيد علقمه عليهالسلام باشد، ملعون ايزدي است؟ چرا شخصي که امام زمانش را نشناسد، زندگي و مرگ جاهلي دارد؟ چرا معرفت اين خاندان عليهمالسلام لازم و ضروري است؟
زيرا نشناختن اين بزرگواران سبب ميشود که انسان از مسير هدايت منحرف شود. و انحراف در دين موجب شقاوت و نگون بختي ميشود لذا توصيه به خواندن دعاي معرفت فرمودهاند، و يکي از وظايف انسانها در عصر غيبت ترنم اين دعا است:
«اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ظللت عن ديني» [7] .
؛پروردگارا! حجت خودت را به من بشناس، چرا که اگر او را نشناسم گمراه ميشوم
همان طوري که با نشناختن امام زمانشان؛ و کشتن امام حسين عليهالسلام، مردم کوفه دچار خذلان و بدبختي دنيا و آخرت شدند، و تکبير و تهليل را سر بريدند، [8] همان طور هم با نشناختن مقام شامخ طلايهدار سپاه امام حسين عليهالسلام حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام به قعر گودال
[ صفحه 11]
نگون بختي، نگون سار شده و اسلام را سر بريدند. لذا در زيارت حضرت عباس عليهالسلام عرضه ميداريم:
«لعن الله امة استحلت منک المحارم و انتهکت حرمة الاسلام» [9] .
خدا لعنت کند مردمي را که حرامهاي الهي را در حق تو حلال شمردند و با کشتن تو، حرمت و هيبت دين اسلام را پايمال کردند.
با توجه به اينکه اين جمله، درباره هيچ يک از ياران امام حسين عليهالسلام و شهداي کربلا بيان نشده است، روشن ميشود که معرفت به حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام تا چه حد و اندازه از اهميت برخوردار است و نشناختن مقام و حقش، موجب دور شدن رحمت الهي است.
بنابراين، اميدوارم «کرانهي کرامت» گامي بهتر در مسير شناخت و انجام وظايف نسبت به امام مهدي عليهالسلام و حضرت عباس عليهالسلام باشد. و از تمام عزيزاني که در چاپ اين اثر ما را ياري نمودند، صميمانه تشکر نموده و اجر همهي آنان با آقا ابوالفضل عليهالسلام و آقا بقية الله عليهالسلام باشد.
[ صفحه 15]
|