مکتب تو مکتب عشق و وفاست‏ درس الفباي تو صدق و صفاست‏ مکتب جانبازي و سربازي‏ بي سري آنگاه سرافرازي است [1] . نصرت، ياري و سرسپردگي عباس عليه‏السلام نسبت به امام زمانش عليه‏السلام بهترين الگو و اسوه براي عمل به رواياتي است که انسان‏ها سفارش و [ صفحه 64] توصيه به آن [ياري اهل بيت عليهم‏السلام] شده‏اند. در روايات زيادي، فضائلي براي نصرت و ياري دهندگان «امامان نور» بيان شده است؛ پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به حضرت علي عليه‏السلام فرمود: همانا مثل تو مثل سوره‏ي (قل هو الله احد) مي‏باشد، هر کس يک مرتبه آن را بخواند، مانند آن است که يک سوم قرآن را خوانده است و هر کس دو مرتبه بخواند، مانند آن است که دو سوم قرآن را خوانده است و هر کس سه مرتبه آن را بخواند مانند آن است که تمام قرآن را خوانده باشد. همچنين هر کس محبت تو را در دل داشته باشد، براي او مانند پاداش يک سوم اعمال همه بندگان است و هر کس در دل تو را دوست داشته باشد و به زبانش تو را ياري کند، از براي او مانند پاداش دو سوم اعمال بندگان است و هر کس محبت تو را در دل داشته و به زبان و دست تو را ياري کند، از براي او مانند پاداش همه‏ي اعمال بندگان است. [2] . امام حسن مجتبي عليه‏السلام هم مي‏فرمايند: من احبنا بقلبه و نصرنا بيده و لسانه فهو معنا في الغرفة التي نحن فيها... [3] . هر کس محبت ما را در دل داشته و با دست و زبانش ما را ياري [ صفحه 65] کند، در غرفه‏هاي بهشتي با ما خواهد بود. در طول تاريخ، افرادي عارفانه و عاشقانه در اين مسير گام برداشتند که يک نمونه آن «هشام» است هنگامي که هشام بن حکم به مجلس امام صادق عليه‏السلام داخل شد، و در مجلس بزرگان اصحاب حاضر بودند، او جواني کم سن و سال بود که ريش او تازه روئيده بود، آن حضرت، هشام را احترام و تجليل نمود و او را در کنار خود و بالاتر از بقيه نشانيد، در حالي که ديگران از او مسن‏تر بودند، وقتي بر اصحاب گران آمد، امام صادق عليه‏السلام فرمود: هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و يده او با قلب و زبان و دستش ياري کننده‏ي ماست. [4] . چنانچه کسي توفيق خدمت و ياري اهل بيت عليهم‏السلام را داشته باشد، بداند توفيق بزرگي نصيبش شده و در دنيا و آخرت سعادتمند است. امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايند: «ناصرنا و محبنا ينتظر الرحمة» [5] . کسي که ما را دوست داشته و ياريمان کند، مشمول رحمت الهي است. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم هم مي‏فرمايند: اعلي درجات بهشت مخصوص کساني است که ما را در دل [ صفحه 66] دوست داشته و با دست و زبانشان ما را ياري کنند [6] . چنانچه کسي براي يافتن اين وظيفه، به دنبال الگو مي‏باشد، حضرت ابوالفضل عليه‏السلام والاترين اسوه مي‏باشد. قمر بني‏هاشم عليه‏السلام پس از شهادت سرور اولياء حضرت علي عليه‏السلام، بر حسب عمل به وظيفه، از جان و دل همواره مطيع و فرمانبردار برادر بزرگوارش؛ امام حسن مجتبي عليه‏السلام بود. او در بارگاه امام زمانش عليه‏السلام مقام سپهسالاري داشت و همواره با شمشير برهنه در رکاب برادر ملتزم بود. [7] و کوچک‏ترين مخالفتي از او نسبت به امام حسن عليه‏السلام ديده نشد. [8] . لذا در آغاز زيارت نامه‏اش، از زبان امام صادق عليه‏السلام عرضه مي‏داريم: السلام عليک ايها العبد الصالح، المطيع لله و لرسوله و لاميرالمؤمنين و الحسن و الحسين... سلام بر تو اي بنده‏ي صالح و مطيع خدا و رسولش و پيرو اميرمؤمنان و حسن و حسين عليهم‏السلام يکي از جلوه‏هاي بارز، سرسپردگي حضرت عباس عليه‏السلام به هنگام تيرباران پيکر مطهر امام حسن مجتبي عليه‏السلام، بود. وقتي آن وضع دلخراش را ديد، غيرتش به جوش آمد، شمشير را براي سيراب کردن از خون ناپاکان به دست گرفت، اما با اشاره امام حسين عليه‏السلام آتش خشمش فرونشست. [9] . [ صفحه 67] با سرزدن سپيده‏ي قيام امام حسين عليه‏السلام اوج سرسپردگي و نصرت و ياري شکوفا مي‏شود. اين نصرت آنچنان عاشقانه و عارفانه است که امام حسين عليه‏السلام با حدود بيست و سه سال بزرگتري به او مي‏فرمايد: «بنفسي انت» ؛ فدايت شوم. [10] . مدح تو اين بس که شه ملک جان‏ شاه شهيدان و امام زمان‏ گفت به تو گوهر والا نژاد جان برادر به فداي تو باد [11] . او آنچنان در خدمت امام عصرش بود که با رفتنش امام فرمود: الان انکسر ظهري و قلت حيلتي [12] . اکنون پشتم شکست و چاره‏ام کم شد. آن که پناه همه عالم بدي‏ پشت و پناهش به تو محکم بدي‏ چون عرق مرگ به رويت نشست‏ گفت که از داغ تو پشتم شکست [13] . اين فرمايش سالار شهيدان عليه‏السلام به جهت آنکه برادري را از دست مي‏دهد، نيست، زيرا اين جمله در شهادت امام حسن مجتبي عليه‏السلام و ساير برادران حضرت ابوالفضل عليه‏السلام که قبل از او به شهادت رسيده بودند، از امام حسين عليه‏السلام شنيده نشد. پس چرا امام حسين عليه‏السلام با شهادت حضرت عباس عليه‏السلام اين جمله را فرمود؟ [ صفحه 68] يکي از القاب نوراني حضرت عباس «ظهر الولاية» است. [14] او پشتيبان امام حسين عليه‏السلام بود لذا هرگاه امام و صاحب ولايتي، يار باوفا و پشتيبان خود را از دست بدهد، اين گونه مي‏باشد. هر کس در ياري امام زمانش بکوشد، رفتن او بر امام زمانش سخت و گران است؛ هنگامي که امام علي عليه‏السلام در جنگ صفين بالاي نعش «عمار بن ياسر» رسيد، سر او را به دامن گرفت و فرمود: انا لله و انا اليه راجعون، هر کس از فوت عمار محزون و دل تنگ نشود، او را از مسلماني نصيب نيست.... [15] . امام حسين عليه‏السلام هم پس از شهادت علمدار دشت کربلا در ميان حرم با گريه اين اشعار را بيان فرمود: اخي يا نور عيني يا شقيقي‏ فلي قد کنت کالرکن الوثيق‏ اي برادر! اي نور چشم من، اي پاره قلب من، تو براي من چون پايه استوار بودي. ايا قمرا منيرا کنت عوني‏ علي کل النوائب في المضيق [16] . اي ماه تابان من! تو در همه‏ي مشکلات و تنگناها ياور من بودي. فبعدک لا تطيب لنا حياة سنجتمع في الغداة علي الحقيق‏ بعد از تو زندگي براي ما گوارا نيست و به زودي با هم در پيشگاه خدا ملاقات مي‏کنيم. مگر امام زمان حضرت مهدي عليه‏السلام با رفتن شيخ مفيد رحمه‏الله اظهار تأثر [ صفحه 69] نفرمود؟! عالم شهيد، مرحوم قاضي نورالله شوشتري و علماي ديگر هم در کتاب‏هاي خود آورده‏اند که اين ابيات در عزاي شيخ مفيد رحمه‏الله مشهور و منسوب به حضرت صاحب‏الامر (عج) مي‏باشد، که در مرثيه‏ي آن عالم بزرگوار بيان فرموده و مردم اين اشعار را بر قبر شيخ مفيد رحمه‏الله ديدند. لا صوت الناعي بفقدک انه‏ يوم علي آل الرسول عظيم‏ مبادا آنکه ناعي (کسي که خبر ناگوار مي‏آورد) فقدان تو را خبر دهد، زيرا روز مرگ تو بر آل پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم روزي بس بزرگ و سنگين است. ان کنت قد غيبت في جدث الثري‏ فالعلم و التوحيد فيک مقيم‏ اگر تو (اي شيخ مفيد) در ميان خاک پنهان شدي، پس علم و توحيد در وجودت اقامت گزيده است. و القائم المهدي يفرح کلما تليت عليک من الدروس علوم‏ هرگاه از انواع علوم تدريس مي‏کردي (يا شاگردان درس پس مي‏دادند) ، مهدي قائم عليه‏السلام شادمان و خوشحال مي‏شد. [17] . آنچه در سيره حضرت ابوالفضل عليه‏السلام در خدمت به امام عصرش، تجلي دارد، رغبت و اشتياق او به اين امر است، [18] لذا در زيارت او بعد [ صفحه 70] از آنکه اعتراف به نيکو بودن نصرت و حمايت او داريم، عرضه مي‏داريم: الراغب فيما زهد فيه غيره [19] . شما مشتاقانه به چيزي (ياري امام عصر) شتافتي که ديگران از آن رو برگردانده بودند. اين ياري آن گونه بوده است که محدث جليل حاج ملا علي تبريزي از يکي از علماي عرب نقل مي‏کند. که چون اين مصرع را گفت: «يوم استجار به الهدي» يعني روز عاشورا روزي بود که سيدالشهدا به برادرش عباس پناه برد. خجالت کشيد و حيا کرد. زيرا شايد اين مصرع مقبول حضرت سيدالشهداء عليه‏السلام نباشد، لذا مصرع ديگر را نگفت. در عالم رؤيا، امام حسين عليه‏السلام به او فرمود: آنچه گفتي صحيح است. من پناه به برادرم بردم، و مصرع دوم را حضرت اين چنين بيان فرمود: «الشمس من کدر العجاج لثامها» يعني آن وقت که من پناه بردم، خورشيد را پرده‏اي از گرد و غبار پوشانده بود. [20] . اما شايد سؤال شود که ما چگونه مي‏توانيم به امام زمانمان خدمت کنيم؟ چگونه مي‏توان او را نصرت داد؟ [ صفحه 71] ياري کردن امام مهدي عليه‏السلام بر حسب زمانها و مکانها و انسانها متفاوت است؛ دعا کردن، نشر فضائل و... از جمله موارد ياري يوسف زهرا عليهاالسلام است. هر کس بنابر موقعيت شغلش مي‏تواند براي ياري امام مهدي عليه‏السلام تلاش کند، و ديگران را با ياد و نام حضرت (عج) آشنا و شيفته سازد، و همگان همراه او شوند. [21] . فقط همين را بدانيم امام صادق عليه‏السلام طالب خدمت به امام مهدي عليه‏السلام است زيرا از ايشان پرسيدند: آيا قائم (عج) متولد شده است؟ فرمودند: نه و لو ادرکته لخدمته ايام حياتي [22] . اگر من او را درک کنم، تمام عمرم را در خدمت به او سپري مي‏کنم. وقتي امام معصوم، صادق آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم، حاضر هستند، تمام عمر گرانبهاي خويش را در راه امام مهدي عليه‏السلام بگذرانند، ما چگونه بايد باشيم؟ امروز که ما توفيق درک دوران او را داريم، بسيار لازم و شايسته است کمر به خدمت آستان او ببنديم و جانانه تلاش نماييم. [23] .

[1] رياضي، علمدار نيامد، ص 83. [2] محاسن، ج 2، ص 251، ح 473؛ بحارالانوار، ج 27، ص 94، ح 54. [3] بحارالانوار، ج 27، ص 96. [4] همان، ج 10، ص 295. [5] نهج‏البلاغه، خ 109. [6] بحارالانوار، ج 27، ص 93. [7] سقاي کربلا، ص 24. [8] پرچمدار نينوا، ص 101. [9] سردار کربلا، ص 280. [10] تاريخ طبري، ج 4، ص 315. [11] رياضي، علمدار نيامد، ص 87. [12] نفس المهموم، ص 179. [13] خطيب کعبه، مهندس علي اصغر يونسيان، ص 300. [14] پرچمدار نينوا، ص 82. [15] مهيج‏الاحزان، ص 184، سقاي کربلا، ص 36. [16] معالي السبطين، ج 1، ص 441؛ پرچمدار نينوا، ص 191؛ فرهنگ سخنان امام حسين عليه‏السلام، ص 185. [17] مجالس المؤمنين، ج 1، ص 477؛ نجم ثاقب، ص 573؛ رياض العلماء، ج 5، ص 177؛ ميرمهر، ص 113. [18] شوق و اشتياق به ياري امام حسين عليه‏السلام در وجود نازنين حضرت عباس عليه‏السلام آنقدر زياد است، که در مکاشفه‏اي که براي آيت الله سيد محمد حسن نجفي معروف به آقا نجفي قوچاني رخ داد، پرده از اين رمز و راز برمي‏دارد. ايشان روزي طنين صداي ساعت حرم امام حسين عليه‏السلام را با گوش جان مي‏شنود که نداي «هل من ناصر» دارد و ساعت حرم حضرت عباس عليه‏السلام هم در جواب مي‏گويد: «لبيک، لبيک» ر.ک سياحت شرق، ص 416. [19] مفاتيح الجنان، زيارت حضرت عباس عليه‏السلام. [20] خصائص العباسية، ص 263؛ منتخب التواريخ، ص 249؛ چهره درخشان قمر بني‏هاشم، ص 148؛ سقاي کربلا، ص 26. [21] براي اطلاع بيشتر از چگونگي ياري کردن امام زمان عليه‏السلام ر.ک شيوه‏هاي ياري قائم آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم، آيت الله ميرزا محمد باقر فقيه ايماني، قم، انتشارات عطر عترت. [22] غيبت نعماني، ص 245؛ بحارالانوار، ج 51، ص 148. [23] هر کس براي امام مهدي عليه‏السلام تلاش کرده و اسم خود را در دفتر نوکران او عليه‏السلام ثبت نمايد، شرافت بزرگي نصيبش شده است. صاحب مکيال المکارم، ج 2، ص 320، هشت وجه براي برتري اصحاب و ياران امام مهدي عليه‏السلام بيان نموده است.