يکي از جلوه‏هاي مشترک غوث اعظم امام زمان عليه‏السلام و باب الحوائج حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام مقام جهاني در رابطه‏ي شناخت، توسل و پناه دادن آنان است. همه‏ي اقوام جهان از شيعه و سني و غير مسلمان، دين‏دار و بي دين، يهودي و نصراني، موحد و غير موحد، متوسل به عنايات امام عصر عليه‏السلام و حضرت ابوالفضل عليه‏السلام مي‏شوند. از القاب مبارک يوسف مصر وفا؛ حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام: «ابوفرج» يعني گشاينده، رها کننده از مصائب، «المستجار» به معناي پناهگاه و «مستعجل» [1] است. يعني حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام در انجام حاجات مراجعين، نهايت عجله را مبذول مي‏فرمايند و بسيار [ صفحه 22] دوست دارند که تقاضاي افراد هر چه زودتر به نتيجه برسد. در عرف عوام هم اين مسئله جايگاه خاصي دارد و مي‏گويند: عباس طاقت ندارد که کسي دست خالي برگردد، به همين دليل، مراجعين به بارگاه او بسيار زياد هستند و در کتاب ارزشمند «چهره‏ي درخشان قمر بني‏هاشم ابوالفضل العباس عليه‏السلام» ، حکايات فراوان و بسيار ارزنده‏اي در خصوص عنايات به غير مسلمانان آمده است. نمونه‏ي زير يکي از هزاران حکايات واقعي و حقيقي در اين خصوص است: مرحوم دانشمند محقق آقاي شيخ محمد باقر ملبوبي مي‏گويد: «مداح مخلصي مي‏گفت: در تهران سوار تاکسي شده تا به مجلس سوگواري بروم. وقتي به مقصد رسيدم راننده تاکسي، کرايه نگرفت. علت را پرسيدم، گفت: من عهد کرده‏ام از خدمت گزاران حضرت عباس عليه‏السلام کرايه نگيرم. گفتم: چرا؟ گفت: به خاطر لطفي که حضرت عباس عليه‏السلام به من کرده است؛ من مسيحي هستم. سالها از ازدواجم مي‏گذشت و صاحب فرزندي نشدم. معالجات هم بي‏فايده بود. به حضرت عيسي عليه‏السلام و حضرت مريم عليهاالسلام متوسل شدم، نتيجه نگرفتم بر اثر معاشرت با رانندگان مسلمان، نام عباس عليه‏السلام را زياد شنيده بودم که در درگاه خداوند بسيار آبرو دارد، به خدا توجه نموده و عرض کردم: خدايا! عباس عليه‏السلام را در [ صفحه 23] درگاهت واسطه قرار مي‏دهم. به حق آن حضرت، حاجتم را روا کن. طولي نکشيد، داراي فرزند شدم، و از آن زمان تا کنون با خدا عهد بسته‏ام که از خادمان و مداحان حضرت عباس عليه‏السلام کرايه نگيرم.» [2] . اينجانب که سفرهاي متعددي در جمع اهل سنت داشته‏ام، بارها عظمت مقام حضرت عباس عليه‏السلام و قسم و توسل به او را در ميان آنان مشاهده نموده‏ام. گفتني است: يکي از بهترين راههاي توسل به باب‏الحوائج قمر بني‏هاشم عليه‏السلام که بسيار مجرب است، گفتن 133 مرتبه «يا کاشف الکرب عن وجه الحسين، اکشف کربي بحق اخيک الحسين» [3] بعد از نماز روز جمعه است. که انشاءالله حاجتش برآورده مي‏شود [4] . همچنين يکي از القاب مقدس کعبه‏ي مقصود و قبله‏ي موعود، يوسف زهرا عليهاالسلام امام زمان عليه‏السلام نيز: «کهف» به معناي پناهگاه است. او ملجاء و مأمن بي‏پناهان، دردمندان و گرفتاران عالم هستي است، لذا در زيارتش عرضه مي‏داريم: سلام الله و برکاته و تحياته و صلواته علي مولاي [ صفحه 24] صاحب الزمان... و الکهف [5] . درود و سلام و برکات و تحيات خداوند متعال بر مولايم امام زمان و پناه عالميان. امام باقر عليه‏السلام نيز درباره‏ي يکي از ويژگي‏هاي امام مهدي عليه‏السلام مي‏فرمايند: اوسعکم کهفا و اکثرکم علما و اوسعکم رحما [6] . مهدي از همه شما، مردمان را بيشتر پناه مي‏دهد و از همه‏ي شما علمش افزون‏تر و رحمت و لطفش از همه فراگيرتر است. يکي ديگر از القاب خاصه آن حضرت «غوث» به معناي فريادرس است و در زيارت آل يس عرضه مي‏داريم: السلام عليک ايها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمة الواسعة درود بر تو اي پرچم برافراشته و دانش ريزان و دادرس و رحمت واسعه‏ي حق. امام مهدي عليه‏السلام امروزه امير عالم هستي و فريادرس تمام بي‏پناهان و «مفرج الکرب» يعني گشاينده‏ي رنج‏ها و «مزيل الهم» يعني زداينده‏ي غم و «کاشف البلوي» يعني برطرف کننده‏ي بلاهاست لذا شاهد توسل تمام انسانها (مسلمان و غيرمسلمان) به او هستيم. براي روشن شدن اين [ صفحه 25] مهم نمونه‏هايي ذکر مي‏کنيم. - سرخ پوستان سه قبيله از قبائل داکوتاي شمالي و منطقه‏ي قطب، در هنگام نياز و نيز گم کردن راه در يخ‏هاي قطبي و جنگل، از فردي به نام «مهدي» کمک مي‏طلبند که تا اين اواخر از ارتباط اين نام با اسلام و يا اصولا با مکتب اسلام نيز اطلاعي نداشتند پس از اطلاع از اين موضوع، تعدادي از دانشجويان سرخ پوست به اسلام گرويدند. توضيح خبرنامه: زبان شناسان و محققان زبان‏هاي بومي آمريکاي شمالي کشف کرده‏اند که ريشه‏ي «مهد» و «مهدي» در زبان‏هاي بومي اوليه، در کشورهاي شمالي و جنوبي آمريکا، از جنبه‏ي بسيار مذهبي و اسرار آميزي برخوردار است. [7] . - طبق معمول در روز سه شنبه مورخه 25 / 12 / 76 در غرفه‏ي نذورات مشغول کار بودم که خانمي اهل تهران مراجعه نمود و مبلغ 000 / 100 ريال را تقديم نذورات کرد و درخواست قبض نمود. در موقع نوشتن اسم، نام و فاميل شخصي را به نام ويلهم بلهم را بردند که به نظر من ارمني بود سؤال کردم خانم شما شيعه هستيد در حالي که اين نام ارمني مي‏باشد، گفت: بله اين نام ارمني است و همسايه ما مي‏باشد که در تهران هستند و جريان چنين است: [ صفحه 26] من ساکن تهران مي‏باشم و نامبرده چند روز قبل مرا ديدند و گفتند که: مدتي است گرفتاري دارم انجام نمي‏شود شما شيعه‏ها راهي براي برآورده شدن حاجات خودتان داريد مرا هم راهنمايي کنيد. من به ايشان گفتم شما براي آقا امام زمان عليه‏السلام نذري بنمائيد و از آقا بخواهيد مشکل شما را حل مي‏کند. فرداي همان روز نامبرده به من مراجعه کرد و اظهار داشت: روز گذشته که از آقاي شما تقاضا نمودم مشکلم با بهترين وجه حل شد، اين مبلغ ده هزار تومان را ببريد مسجد جمکران به جهت اين که من نمي‏توانم به مسجد بروم شما از طرف من پرداخت نماييد. [8] .