عبدالله پسر مسعود، ششمين کسي است که به اسلام گرويده، و به پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم ايمان آورده و تنها کسي است که براي نخستين بار، قرآن را در ميان کفار آشکارا خوانده است و از قراء سبعه نيز مي‏باشد. او در مقام ابراهيم، سوره الرحمن را به صداي بلند از برخواند. پس از [ صفحه 60] آنکه کافران مکه در جوار کعبه، آگاه شدند که آنچه تلاوت مي‏شود، قرآن خداست، بر او شوريدند و با کتک مفصلي مجروحش ساختند. عبدالله بن مسعود وقتي در کوفه بود، بر فرمانروايان ستمگر خرده مي‏گرفت و مردم را به قيام فرامي‏خواند، حاکم کوفه، موضوع را به خليفه گزارش داد، در نتيجه عبدالله به مدينه احضار شد تا تحت‏نظر قرار گيرد ولي وقتي عبدالله به مدينه وارد شد، خليفه در منبر بود. هنوز عبدالله در مسجد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نماز تحيت به جاي نياورده بود که عبدالله بن زمعه، مأموريت يافت که عبدالله بن مسعود را بر دوش کشيده و در خارج از مسجد به زمين اندازد. مأمور فرمان را اجرا کرد و عبدالله بن مسعود را در خارج از مسجد از دوش بر زمين افکند که يکي از دنده‏هاي او بشکست. عبدالله بر اثر اين حادثه بيمار شد و چند روز بعد در سن 65 سالگي و در سال 32 هجري به جوار خدا راه يافت و دار فاني را وداع گفت و اين واقعه نيز بذر ديگري از انقلاب بود که در دلها کاشته شد. در اين زمان که کشتي بي‏ناخداي اجتماع، به گل مي‏نشست و آتش خشم سرنشينان کشتي، بر آسمان شعله مي‏کشيد، عباس ده ساله، در ميانشان پرورش يافت. در اين دوران که ظلم، بيداد مي‏کرد و ضعيف غارت مي‏شد، روح بلند و انتقامجوي عباس عليه‏السلام بر بازوان نيرومندش توانايي بيشتري مي‏بخشيد و همچنان مي‏رفت تا جسم و جانش در کانون دشمنان دين آتش افروزد، و آنان را در بستر مرگ، خاکستر کند.