از حوادث عاشورا اينکه: در آغاز جنگ، جمعي از ياران امام حسين عليه‏السلام (غير از بني‏هاشم) به دشمن حمله کردند، و کارزار و درگيري شديدي بين آنها با انبوه دشمن، رخ داد، به طوري که ياران، از خيمه‏ها، بسيار دور شدند و در محاصره‏ي شديد دشمن قرار گرفتند، در اين هنگام حضرت عباس عليه‏السلام سوار بر اسب، براي نجات آن گروه، به سوي انبوه جمعيت دشمن حرکت کرد، و آن چنان به آنها حمله نمود، که دشمنان پا به فرار گذاشتند، و تار و مار شدند، و عباس عليه‏السلام گروه ياران را از چنگ دشمن رهانيد و آنها را به خيمه‏ها برگردانيد. [1] . به هر طرف که چو شير درنده رو کردي‏ که روز حشر به ياد مخالف آوردي‏ به رزم خصم، پدروار آنچنان کوشيد که پرده بر رخ احزاب و نهروان پوشيد چنان دريد صف از حمله‏هاي پيوستش‏ که جبرئيل امين بوسه داد بر دستش‏ [ صفحه 149] نيز از حوادث عاشورا اين که: از ناحيه‏ي دشمن تيري به پيشاني امام حسين عليه‏السلام اصابت کرد و فرورفت، حضرت عباس عليه‏السلام آن را بيرون آورد. [2] .

[1] نفس المهموم، ص 146 - مرحوم علامه سيد عبدالرزاق مقرم در اين مورد به نقل از تاريخ طبري (ج 6، ص 255) مي‏نويسد: «عمر بن خالد صيداوي و غلامش سعد و جابر بن حارث سلماني، و مجمع بن عبدالله عائدي، به طور دسته جمعي بر دشمنان حمله کردند، چون به قلب دشمن رسيدند، دشمن از هر سو آنها را به محاصره‏ي شديد خود درآورد، و رابطه‏ي آنها را با امام حسين عليه‏السلام گسست، امام حسين عليه‏السلام برادرش عباس عليه‏السلام را به سويشان فرستاد، عباس عليه‏السلام يک تنه به سوي دشمن رفت و ياران حسين عليه‏السلام را از چنگ دشمن رهانيد، خون از سر و روي ياران نجات يافته مي‏ريخت، که بار ديگر دشمنان بر آنان حمله برده و آنها را در يک نقطه به شهادت رساندند.» (ترجمه العباس، ص 286). [2] نفس المهموم، ص 175، به نقل از حسن بن علي طبرسي.