حضرت علي عليهالسلام اولين بار با حضرت زهرا عليهاالسلام ازدواج کرد و اين ازدواج در سال دوم هجرت تحقق يافت، حضرت زهرا عليهاالسلام پس از نه سال زندگي مشترک با علي عليهالسلام به شهادت رسيد و تا حضرت زهرا عليهاالسلام زنده بود، حضرت علي عليهالسلام با زن ديگري ازدواج نکرد. پس از حضرت زهرا عليهاالسلام، علي عليهالسلام در طول مدت عمرش با زنان ديگري ازدواج کردند که عبارتند از: امامه، امالبنين، خوله، امحبيب، اسماء، ليلي، امسعيد،... [1] .
در ميان همسران حضرت علي عليهالسلام پس از حضرت زهرا عليهاالسلام مقام هيچ کدام از آنها به مقام ارجمند حضرت امالبنين عليهاالسلام نميرسيد. امالبنين بانويي شجاع، فداکار و بسيار با فضيلت بود و لياقت آن را يافت که مادر حضرت عباس عليهالسلام گردد. از قراين به دست ميآيد که امالبنين عليهاالسلام سومين همسر حضرت علي عليهالسلام بود و در سالهاي بين
[ صفحه 16]
20 تا 25 هجري با علي عليهالسلام ازدواج نمود.
سيره نويسان چگونگي ازدواج حضرت علي عليهالسلام با امالبنين را که نامش فاطمه بود، چنين نوشتهاند:
حضرت علي عليهالسلام ميخواست با يک بانويي ازدواج کند که از يک خاندان شجاع و اصيل باشد تا اگر فرزنداني به وجود آورد، آن فرزندان از جانب مادر نيز کمالات انساني از جمله شجاعت و دلاوري را به ارث ببرد و اين از دستورهاي مهم اسلام در امر مقدس ازدواج است که مردان در انتخاب همسر دقت کافي کنند. معيار انتخابشان براساس اصالت، تقوا، شجاعت و ساير ارزشهاي انساني باشد نه براساس ملک و منال و شهرت و زيبايي ظاهري.
حضرت علي عليهالسلام نخستين شاگرد پيامبر صلي الله عليه و آله است و از پيامبر صلي الله عليه و آله اين درس را آموخته که فرمود:
اياکم و خضراء الدمن؛
بپرهيزيد از سبزيهايي که از جاهاي ناپاک و آلوده ميرويند.
شخصي پرسيد: «منظور از اين دستور چيست؟» پيامبر صلي الله عليه و آله در پاسخ فرمود:
المرءة الحسناء في منبت السوء؛
بپرهيزيد از ازدواج با زن زيبايي که از خانوادهي ناشايسته به وجود ميآيد. [2] .
[ صفحه 17]
قانون وراثت، يک قانون محکم طبيعي است، در انتخاب همسر بايد به آن توجه داشت، زيرا خصال او براساس قانون عميق و وسيع وراثت، به فرزندش انتقال مييابد.
امام جعفر صادق عليهالسلام در ضمن گفتاري فرمود: در انتخاب همسر، بانويي را انتخاب کن که:
بکرا تنسب الي الخير، و الي حسن الخلق...؛
دوشيزه و از خانواده خوب باشد، خوش اخلاق باشد. [3] .
آري علاج واقعه را قبل از وقوع بايد کرد، بايد آيندهنگر و دورانديش بود، از اول، عاقبت کار را ديد که گفتهاند:
هر که ز اول بنگرد پايان کار
اندر آخر او نگردد شرمسار
|