يکي از ارزش‏هاي والاي انساني و اسلامي، رعايت ادب است، ادب در برابر بزرگان و مقدسات و در همه‏ي موارد زندگي، زينت اخلاق است و از عوامل و ارکان مهم شخصيت معنوي است. اميرمؤمنان علي عليه‏السلام در ضمن سفارش به فرزندش امام حسن عليه‏السلام در فراگيري ادب، فرمود: يا بني! الادب لقاح العقل، و ذکاء القلب و عنوان الفضل؛ پسرم! ادب، بارور شدن عقل و بيداري قلب و سرفصل فضيلت و ارزش است. [1] . نيز فرمود: من اخر عدم ادبه، لم يقدمه کثافة حسبه؛ کسي که بي‏ادبي، او را عقب انداخت، عظمت مقام حسب و فاميل، او را به جلو نخواهد انداخت. [2] . [ صفحه 43] نيز فرمود: لا ميراث کالادب؛ هيچ ارثي ارزشمندتر از ادب نيست. [3] . بر همين اساس علي عليه‏السلام فرزندانش را به خوبي تربيت کرد، از اين رو آنها از با ادب‏ترين افراد جامعه‏ي خود بودند. حضرت عباس عليه‏السلام از همين مکتب درخشان، درس ادب آموخته بود لذا از ويژگي‏هاي زندگي سراسر درخشان حضرت عباس عليه‏السلام ادب او در همه‏ي دوران‏هاي سال‏هاي زندگيش از کودکي تا آخر عمر بود، در اين راستا نظر شما را به چند نمونه‏ي زير جلب مي‏کنيم: 1- روايت شده: عباس عليه‏السلام بدون اجازه در کنار امام حسين عليه‏السلام نمي‏نشست، و اگر پس از اجازه مي‏نشست، مانند عبد خاضع دو زانو در برابر مولايش مي‏نشست. [4] . 2- روايت شده در طول 34 سال عمر حضرت عباس عليه‏السلام آن بزرگوار هرگز به برادرش امام حسين عليه‏السلام برادر خطاب نکرد، بلکه با تعبيراتي مانند، سيدي، مولاي، يابن رسول الله، آقاي من، سرور من، اي پسر رسول خدا؛ آن حضرت را صدا مي‏زد، جز در مورد آخرين ساعت عمر، در لحظه‏ي شهادت، صدا زد: «برادر، برادرت را درياب!». اين تعبير نيز يک نوع ادب بود، زيرا بيانگر آن بود که برادرت رسم برادري را با بهترين وجه ادا کرد و تو اي برادر اکنون با مهر برادري به من بنگر. [ صفحه 44] در کتاب مستطرف الاحاديث نقل شده: روزي امام حسين عليه‏السلام در مسجد آب خواست. عباس عليه‏السلام که در آن هنگام کودک بود، بي‏آنکه به کسي بگويد با شتاب از مسجد بيرون آمد. پس از چند لحظه ديدند، ظرفي را پر از آب کرده و با احترام خاصي ظرف آب را به برادرش امام حسين عليه‏السلام تقديم کرد. روز ديگري، خوشه‏ي انگوري را به او دادند. او با اينکه کودک بود، با شتاب از خانه بيرون آمد، پرسيدند: کجا مي‏روي؟ فرمود: «مي‏خواهم اين انگور را براي مولايم، حسين عليه‏السلام ببرم» [5] . حضرت علي عليه‏السلام در همان خردسالي عباس عليه‏السلام توجه خاصي به ادب عباس عليه‏السلام داشت. او را به تلاش‏ها و کارهاي مهم و سخت مانند کشاورزي، تقويت روح و جسم، تيراندازي و شمشيرزني و ساير فضايل اخلاقي، تعليم و عادت داده بود. عباس عليه‏السلام گاهي در کنار پدر مشغول کشاورزي و باغداري در نخلستان‏ها بود و زماني احاديث و برنامه‏هاي اسلام را در مسجد به ديگران مي‏آموخت و به تهيدستان و بينوايان کمک مي‏کرد. او به برادران و خواهرانش احترام شايان مي‏نمود و دوش به دوش آنان در بالا بردن سطح فرهنگ مردم مي‏کوشيد و در يک کلام، بازوي پر توان پدر و چشم نافذ اسلام و مطيع برادرانش حسن و حسين عليه‏السلام بود. سخن علي عليه‏السلام در زبان، و سيماي حسن عليه‏السلام در چهره، و خون حسين عليه‏السلام در رگها داشت. [ صفحه 45]

[1] ارشاد القلوب ديلمي، ص 160. [2] غررالحکم، کلمه 513. [3] نهج‏البلاغه، حکمت 51. [4] معالي السبطين، ج 1، ص 443. [5] شخصيت ابوالفضل عليه‏السلام از: عطايي خراساني، ص 116 و 117.