توضيح بيشتر اينکه: عقيل در شناخت نسب‏ها و قبيله‏ها، اطلاعات بسيار داشت، در مدينه در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله روي پوستين سجاده خود، به انتظار نماز مي‏نشست، مردم در حضور او اجتماع مي‏کردند، [ صفحه 20] و از ريشه‏هاي خاندان‏ها، و اصالت و عدم اصالت خانواده‏ها، از او سؤال مي‏کردند، و او به پرسش‏هاي ارباب رجوع، پاسخ مي‏داد، و در رفع مشکلات آنها در مورد ازدواج، و اختلاف در الحاق فرزندان در موارد مشکوک، مي‏کوشيد، اميرمؤمنان علي عليه‏السلام به برادرش عقيل فرمود: «مي‏خواهم براي من از بانويي خواستگاري کني که از خاندان شجاع و قوي پنجه و شيردل باشد.» عقيل عرض کرد: «اي آقاي من! چنين بانويي را براي چه مي‏خواهي؟!» حضرت علي عليه‏السلام فرمود: «براي اين که فرزند شجاع و دلاور از او پديد آيد.» عقيل پس از اندکي فکر، گفت: چنين بانويي را از ميان قبيله‏ي بني‏کلاب به نام فاطمه دختر حزام بن خالد کلبي [1] سراغ دارم که در ميان قبايل عرب: شجاع‏تر از پدران او نيست، شاعر معروف «لبيد» براي پادشاه حيره، نعمان بن منذر، شعري را در شأن شجاعت قبيله‏ي بني‏کلاب گفت، کسي از قبايل عرب، آن شعر را از او انکار نکرد، و او در اين مورد انتقاد ننمود، و آن شعر اين بود: و نحن خير عامر بن صعصعة الضاربون الهام وسط الجمجمه‏ [ صفحه 21] و ما از نسل نيک عامر بن صعصعه هستيم، آنانکه در معرکه جنگ با ضربات شکننده و سرکوبگر خود جمجمه‏هاي دشمن را درهم مي‏شکنند. «ابوبراء» (عامر بن مالک جد دوم او) در شجاعت در ميان قبايل، بي‏نظير بود، و کسي را شجاع‏تر از او جز حضرتت، نمي‏شناسند، از اين رو او را «ملاعب الاسنة» (بازي کننده با نيزه‏ها) [2] مي‏خواندند. (پايان گفتار عقيل) [3] . امير مؤمنان علي عليه‏السلام پيشنهاد برادرش عقيل را پذيرفت، و با فاطمه که بعدها به «ام‏البنين» شهرت يافت، ازدواج کرد. موضوع ازدواج حضرت علي عليه‏السلام با ام‏البنين عليهاالسلام به خاطر به وجود آمدن فرزندان رشيد، از جمله حضرت عباس عليه‏السلام از اموري بود که بسياري از آن اطلاع داشتند، تا آنجا که روايت شده: در روز عاشورا، زهير بن قين (يکي از ياران بزرگ و شجاع امام حسين عليه‏السلام) از جانب امام حسين عليه‏السلام پرچم بزرگ را به دست عباس عليه‏السلام داد، و عرض کرد: «اي پسر اميرمؤمنان! مي‏خواهم حديثي را که به خاطر سپرده‏ام، براي تو نقل کنم.» عباس عليه‏السلام فرمود: نقل کن. زهير عرض کرد: «هنگامي‏ که [ صفحه 22] پدرت اميرمؤمنان علي عليه‏السلام مي‏خواست با مادرت ام‏البنين عليهاالسلام ازدواج کند، برادرش عقيل را که به نسب‏ها و اصالت‏ها و عدم اصالت‏هاي خانواده‏ها اطلاع وسيع داشت، طلبيد و از او خواست که بانويي از دودمان شجاع و نجيب را برايش خواستگاري کند، عقيل مادرت ام‏البنين عليهاالسلام را انتخاب کرد، و از او خواستگاري نمود. و قد ادخرک ابوک لمثل هذا اليوم؛ همانا پدرت تو را براي چنين روزي ذخيره کرده است. پس مبادا در ياري برادرت و نگهباني او کوتاهي کني. عباس عليهاالسلام پرچم را در دست گرفت و براي جهاد با دشمن به سوي دشمن شتافت. [4] .

[1] سلسله نسب ام‏البنين عليهاالسلام را از جانب پدر، چنين نوشته‏اند: «فاطمه بنت حزام بن خالد بن ربيعة بن وليد بن کعب بن عامر بن کلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعه...» و از جانب مادر، چنين نوشته‏اند: «بنت ثمامه، دختر سهيل بن عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب.» عامر بن مالک جد دوم مادري ام‏البنين عليهاالسلام با کنيه‏ي «ابوبراء» خوانده مي‏شد. [2] از اوس بن‏حجر نقل شده که در شأن شجاعت عامر گفت: «يلاعب اطراف الاسنة عامر فراح له حظ الکتائب اجمع؛ عامر، سر نيزه‏ها را به بازي مي‏گيرد، او به خاطر توان رزمي به تنهايي جامع نيروي يک لشکر است». (رساله ابن زيدون، ج 1، ص 130). [3] رياء حسين الشريعه، ج 3، ص 292 - فرسان الهيجاء، ج 1، ص 187 و 188، تنقيح المقال، ج 3، ص 70. [4] الکبريت الاحمر، ج 3، ص 144.